سیده آمنه موسوی: وضعیت بازار نفت چندان دلخوش کننده نیست. یعنی در حالی که پیشبینی میشد امسال نیز مانند سال گذشته میلادی، قیمت نفت افزایش پیدا کرده و به رقمی بیش از ۱۰۰ دلار برسد این رقم به بشکهای کمتر از ۷۲ دلار (برای نفت ایران) رسید. حال در این میان دولت سیزدهم نیز براساس همان برآوردها، بودجه خود را با رقمی بالغ بر ۸۵ دلار برای هر بشکه نفت بسته است و این امر بدان معنا است که تا همین جا با کسری ۱۰ دلاری مواجه است. البته این تمام ماجرا نیست چرا که به واسطه حضور روسها در بازار چین و البته تحریمهای همه جانبه آمریکا، ما نفتمان را با قیمتی کمتر از بازارهای جهانی (۱۵ دلار کمتر) به فروش میرسانیم و در این میان هزینههای حاصل از جا بهجایی و انتقال و دیگر هزینههای جانبی را نیز باید از کلیت رقم دریافت شده کسر کرد تا به رقمی بالغ بر ۵۵ دلار برای هر بشکه برسیم. رقمی که به قول حمید حسینی، فعال اقتصادی «تنها برای بقا میشود و با این میزان از درآمدهای نفتی نمیتوان از تورم و گرانی جلوگیری کرد». مشروح این گفت و گو بدین شرح است:
**وزیر نفت میگوید: «در دولت قبل آمار فروش نفت بسیار پایین آمده بود و از سال ۹۷ به بعد روزها و ماههایی بود که وصول درآمد نفتی به صفر رسیده و در باقی ماهها هم بسیار پایین بود اما از ابتدای فرودرین ماه سال ۱۴۰۱ تا ابتدای اسفند سال گذشته (در دولت سیزدهم)، صادرات نفت ایران نسبت به سال ۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۱۹۰ و ۸۳ میلیون بشکه افزایش داشته است و درآمدهای حاصل از آن به کل وصول شده است». او همچنین تأکید میکند که «در زمان تحویل دولت ۸۷ میلیون بشکه میعانات گازی ذخیره روی آب داشتیم، اما با تدابیر وزارت نفت اکنون کمتر از ۲۰ میلیون بشکه ذخیره باقی مانده است». براساس آنچه آقای وزیر میگوید ما باید شاهد افزایش درآمدهای ارزی کشور و بالطبع بهبود وضعیت اقتصادی مردم باشیم اما واقعیات حاکم بر جامعه ما و فقر مفرط ایرانیان نشان میدهد یا این میزان نفت فروخته نمیشود و یا پولهای حاصل از فروش آن برای مصارف دیگری هزینه میشود. آقای حسینی درآمدهای حاصل از فروش نفت ما صرف چه مواردی میشود؟
دولت سال گذشته در حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان از محل فروش نفت و گاز در بودجه پیشبینی کرده بود و مدعی است که از این میزان ۹۷ درصد آن محقق شده است. البته اعداد هم نشان میدهد که ریال، نفت فروخته شده وارد بودجه شده است. همانطور که میدانید از سال گذشته نیز دولت تصمیم گرفت که ارز ۲۸۵۰۰ تومانی را عمدتاً از محل درآمدهای نفتی تأمین کنند.
حتی وزیر نفت اعلام کرد که ما ۱۴ میلیارد دلار ارز را به سامانه «نیما» ارائه کردهایم؛ این پول در اختیار بانک مرکزی قرار داده شده است و بانک مرکزی هم آن را برای خرید کالای اساسی تخصیص داده است. یعنی این میزان سهم صندوق توسعه ملی و یا ۱۴/۵ درصد وزارت نفت نیز نبوده است.
متأسفانه مشکلات کشورمان تا اندازهای زیاد است که با ۲۰ یا ۳۰ میلیارد دلار حاصل از فروش نفت کاری از پیش نمیرود. یعنی تمامی این کارها (درآمدهای حاصل از فروش نفت) در حال حاضر تنها برای بقا انجام میشود و نمیتوان بیش از آن کاری انجام داد؛ با این میزان از درآمدهای نفتی نمیتوان از تورم و گرانی جلوگیری کنیم.
**آیا امکان دارد که کشورهای غربی در راستای افزایش میزان تحریمها از فروش همین میزان اندک نفت ایران به چین هم جلوگیری کنند و آیا چین در برابر این تصمیم سکوت خواهد کرد؟
وزیر امنیت داخلی آمریکا پیش از این گفته بود که جوبایدن از یکسال گذشته به ما این اجازه را نداده است که کشتیهای ایرانی را متوقف بکنیم اما هفته گذشته خبری اعلام شد مبنی بر اینکه در بازرسهای صورت گرفته از یک کشتی که از بندر چابهار بارگیری شده بود مواد مخدر کشف شده است؛ به نظر میرسد مانوری در حال برگزاری بوده است و این کشتی در منطقهای که مانور مذکور در حال انجام بود، حضور داشته است.
معتقدم در حال حاضر نه تحریمها، بلکه انتشار اینگونه اخبار برای ما بسیار خطرناک است. اینکه اعلام شود کشتیهایی که در ایران بارگیری میشوند حامل مواد مخدر هستند و میتوانند بهانهای برای بازرسی گسترده کشتیها از مبدا ایران باشد. یعنی پای تحریم فروش نفت دیگر در میان نباشد بلکه به جهت امکان حمل مواد مخدر این بازرسیها صورت گیرند. این اخبار میتواند موجب شود بنادر کشورهای دیگر هم، از پهلوگیری کشتیهای ایرانی جلوگیری کنند.
برهمین اساس هم لازم است که در این مورد اقدامات اساسی صورت گیرد تا بنادر ما محل صادرات و ترانزیت مواد مخدر نباشد. باید به این موضوع نیز توجه کنیم که در شرایط فعلی هم دست آمریکاییها برای اعمال مجدد تحریمها علیه صنعت نفت ایران تا حدودی بسته است چرا که با وجود اینکه صنعت پالایش در سال گذشته سال بسیار خوبی را پشت سر گذاشت، در سال جاری اینچنین نیست؛ در سال گذشته در حالی که قیمت هر بشکه نفت ۱۰۰ تا ۱۱۰ دلار بود قیمت فرآوردهای نفتی بین ۱۴۰ تا ۱۵۰ دلار به فروش میرفت. میخواهم بگویم سال گذشته میلادی یکی از پرسودترین سالها برای صنعت پالایش در دنیا بود.
شرکتهای نفتی ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار سود داشتند. اما در سال جاری که قیمت نفت کاهش پیدا کرده است، قیمت فرآوردههای نفتی نیز بالطبع کاهش پیدا کرده است و فاصله قیمت نفت خام با فرآوردههای نفتی بسیار کم شده است. یعنی در حالیکه قیمت نفت ۷۵ دلار است گازوئیل با ۸۲ دلار و بنزین ۸۵ دلار معامله میشود. این امر موجب کاهش سود پالایشگاهها شده است.
لذا پالایشگاهها برای اینکه سطح سود را بالا نگه دارند به نفت خام ایران و روسیه و ونزوئلا روی آوردهاند. حتی میعانات گازی ما را هم بیشتر میخرند تا با نفت سنگین ونزئلا مخلوط کنند و نفتی را به دست آورند که قابلیت مصرف داشته باشد. میخواهم بگویم کاهش سود پالایشگاهها موجب شده است تا کشورهایی نظیر هند و چین و برخی از کشورهای دیگر توجه چندانی به تحریمهای آمریکا نداشته باشند. وزیر نفت نیز صراحتاً اعلام کرده است ما در سال ۱۴۰۰ به نسبت سال ۱۳۹۹، ۱۸۰ میلیون بشکه نفت بیشتری فروختهایم و ۱۴۰۱ به نسبت سال ۱۴۰۰، در حدود ۹۰ میلیون بشکه نفت بیشتری را به فروش رساندهایم.
**یعنی فروش نفت ایران در این سالها افزایش چند برابری داشته است؟
یعنی ما در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ روزانه ۷۰۰ هزار بشکه نفت بیشتری فروختهایم. این خبری است که وزیر نفت اعلام کرده است. قطعاً ما در سالهای پیش از آن هم روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه نفت میفروختیم. یعنی به صورت کلی در حال حاضر در حدود یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت میفروشیم. اخیراً هم معاونت اجرایی رئیس جمهور اعلام کرده است از فروش یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت روزانه به یک میلیون و چهارصد هزار بشکه نفت رسیدهایم. اما با توجه به اینکه بخشی از این فروش نفت به صندوق توسعه ملی، بخشی به مناطق محروم و البته ۱۴/۵ درصد آن هم به فعالیتهای شرکت نفت اختصاص پیدا میکند عملاً آنچه به دولت میرسد رقم قابل توجهی نیست.
یعنی با اهتمام به کاهش قیمت نفت، رقم قابل توجهی در اختیار دولت قرار نمیگیرد. شما باید هزینههای جانبی حاصل از فروش نفت مانند جا به جایی و هزینه اسناد منعقده و نقل و انتقال و همچنین اعمال تخفیف ۱۵ درصدی به واسطه چینی را هم در نظر بگیرید. یعنی این روزها که قیمت نفت به ۷۵ دلار رسیده است ممکن است تنها ۵۵ دلار آن به ایران برسد. البته قیمت ۷۵ دلار در نظر گرفته شده نیز برای خرید نفت برنت است. برای هر بشکه نفت ایران رقمی بالغ بر ۷۲ دلار پرداخت میشود.
این بدانم معنا است که زمانی که شما هزینههای جانبی و مواردی چون نقل و انتقال را از فروش هر بشکه نفتتان کم میکنید با درنظرگیری فروش یک میلیون و چهارصد هزار بشکه روزانه نفت، ۷۰ میلیون دلار عایدی خواهید داشت. اگر این رقم را در ۳۶۵ روز ضرب کنیم به رقم ۲۱ تا ۲۲ میلیارد دلار میرسیم. از این میزان همانطور که گفتم بخشی به وزارت نفت، بخشی سهم صندوق توسعه ملی و قسمتی هم به مناطق محروم اختصاص دارد. آنچه میماند هم رقمی نیست که دولت بتواند اقدام شایان توجهی انجام دهد. رقم باقی مانده همین که صرف تأمین کالاهای اساسی کشور شود، است و بیش از آن نمیتوان کاری انجام داد.
**در رابطه با درآمدهای گازی اوضاع به چه صورت است؟
ما در حدود ۸ میلیارد دلار درآمد گازی داریم که با تجمیع درآمدهای نفتی شاید به رقم ۳۰ میلیارد دلار برسیم که نیمی از آن به دولت اختصاص پیدا میکند که صرف خرید کالای اساسی شود.
**طی ماه گذشته وزیر نفت کشورمان سفری به عراق داشت، آیا این سفر برای دریافت پولهای حاصل از فروش گاز ما به این کشور بود
انجام این سفرها برای مقامامت ایرانی ضروری است. باید در نظر داشته باشید که وزیر نفت عراق به تازگی به این سمت منصوب شده و عراق هم در اُپک نیز دارای جایگاه قابل توجهی است. او و دولت سودانی نخست وزیر عراق، علاقهمند به همکاری با ایران هستند اگرچه ساختار وزارت نفت این کشور چندان علاقهمند به همکاری با ایران نیست. یعنی تا به امروز همکاری در حوزه نفتی نداشته است و سفر وزیرنفت کشورمان نیز برای تمدید قراردادهای گازی بوده است. یعنی همکاریهای ایران با شرکت گاز عراق بوده است.
**آیا ما توانسهایم تمامی مبالغ حاصل از صادرات برق و گازمان به عراق را دریافت کنیم؟
ما معمولاً امکان دریافت پول حاصل از صادرات برقمان را داریم اما در مورد صادرات گاز مجبور به واردات کالا هستیم و براساس آخرین اخبار بانک مرکزی و همچنین سفیر کشورمان در عراق، ۱۱ میلیارد دلار حاصل از صادرات گاز ایران به این کشور هنوز در عراق موجود است و باید با برنامهریزی آن را وارد کشور کنیم.
**این پول در عراق بلوکه شده است؟
بلوکه نشده است. میتوانیم به صورت خرید کالا وارد کشور کنیم اما به صورت دلاری خیر.
**یعنی ما کالایی را انتخاب کنیم و از عراق بخواهیم تأمین منابع مالی آن را از پولهای ما برعهده بگیرد؟
بله به همین شکل است. حتی ما میتوانیم خرید موردنظرمان را انجام دهیم و با همکاری دولت عراق آن را وارد کشور کنیم.
**یعنی کاری که عمانیها برای ایران انجام میدادند.
بله همینطور است. البته شاید بهتر باشد دولت اصرار چندانی برای اجرای کار نداشته باشد و آن را به بخش خصوصی واگذار کند. یعنی به صورت کلی پروسه فروش گاز و برق ایران به عراق، به بخش خصوصی واگذار شود. در آن سو نیز بخش خصوصی عراق عهده دار کار است. با این روش کار در چرخه دولتهای ایران و عراق گیر نمیکند. اما هنوز در دولت سیزدهم این جمعبندی حاصل نشده است.
**آقای حسینی در هیچ یک از دولتها به بخش خصوصی واقعی بازی داده نمیشود. منظور بنده شرکتهای خصولتی و شرکتهای وابسته به دستگاههای دولتی و حکومتی و خانوادههای آنها نیست.
برخی پیش از این مدعی بودند که آقای زنگنه نسبت به بخش خصوصی موضع دارد و این بخش را بازی نمیدهد اما حالا هم وضع به همان شکل است.
**فکر میکنم در دوران آقای زنگنه بحث بر سر این بود که میگفتند اگر وزارت نفت اجازه دهد ما توان یافتن مشتری جدید برای نفت ایران را داریم. با مصوبه مجلس فعلی و دولت سیزدهم که این امکان برای منتقدان وزارت نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم به وجود آمد، چرا ما نتیجه آن را نمیبینم؟
بله آقای زنگنه میگفت که در آینده من باید جوابگو باشم برهمین اساس هم از انجام این کار حذر داشت. اینکه ممکن است بازخواست شود که چرا این نفت به فلان شرکت داده شد اما در اختیار شرکت دیگر قرار نگرفته است! اما در حال حاضر دستهایشان برای انجام هر اقدامی باز است.
**اما بازهم بخش خصوصی واقعی به بازی گرفته نشده است؟
بله همینطور است. بخش خصوصی واقعی در فعالیتهای اخیر وزارت نفت جایگاهی ندارد. اما به صورت کلی باید بدانند چه در این بخش و چه گاز و برق اگر خواهان حل و فصل مشکلاتشان هستند باید کار را به بخش خصوصی واقعی واگذار کنند.
**بخش خصوصی واقعی یا همین بخش خصوصی که آقایان میگویند؟
همین که دولتها وارد پروسه عقد قرارداد نشوند خود یک قدم به پیش است. اینکه بتوانند پولهای ما را با تضمینهای متناسب بگیرند.
**چرا از پتانسیل اتاقهای بازرگانی ما در تهران و ایران و شهرستانها استفاده نمیشود. همین حالا میدانم که اعضای اتاق بازرگانی شیراز در پروسه همکاریهای اقتصادی با کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار فعال هستند.
درست است اما در پروسه همکاری با کشورهای حاشیه خلیج فارس هم، هنوز برخی افراد با بعضی از اقدامات غیردوستانه در فرآیند همکاریهای دیپلماتیک و اقتصادی ایران و عربستان اختلال ایجاد می کنند. مثلاً اینکه گفته میشود تنها چند روز پس از پایین کشیدن تابلو شیخ نمر از نام خیابانی که کنسولگری عربستان در شهر مشهد در آن واقع شده بود مجدداً اقدام به نصب این تابلو کردهاند. همین امر موجب شده است تا کارمندان کنسولگری عربستان در یکی از هتلهای مشهد مستقر شوند.
** به موضوع اصلی گفت و گویمان باز گردیم. آقای حسینی در نهایت دورنمای بازار نفت را چطور میبینید؟
بازار کالاهای غیر نفتی با توجه به افزایش فروش پالایشگاههای ما بازار خوبی خواهند داشت. اما در بازار نفت با توجه به افزایش صادرات نفت آمریکا، روسیه و کاهش تنش در منطقه خلیج فارس پیشبینی که دال بر سه رقمی شدن قیمت ها داشت محقق نشد و قیمت نفت به رقم کمتر از ۷۵ دلار رسید. علاوه بر این با عِلم به پایان فصل سرما، بعید میدانم قیمتها افزایش پیدا کند این در حالی است که ما در بودجه برای هر بشکه نفت رقمی بالغ بر ۸۵ دلار پیشبینی کرده بودیم که از این رقم با کسر مقادیری که بابت واسطهگری فروش، جا به جایی، انتقال و... پرداخت میکردیم ۵۵ دلار به ایران میرسید اما در حال حاضر با کاهش قیمت فروش نفت به بشکهای ۷۵ دلار مشکلات بسیار زیادی گریبانگیر کشور خواهد شد.
** یعنی به واسطه تحریمها و ارزان فروشی نفت ما در هر بشکه در حدود ۳۰ دلار ضرر میکنیم؟
برای هر بشکه در حدود ۱۵ دلار بابت واسطهگری پرداخت میشود اما در هر صورت، تأمین بودجه کشور با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد و تا پاییر نیز چشماندازی برای افزایش قیمتها وجود ندارد.