کد خبر : 495963 تاریخ : ۱۴۰۲/۲/۳۰ - 12:25
محمد درویش، فعال محیط زیست: زابل تا پایان خرداد آب شرب دارد محمد درویش، کنشگر محیط‌زیست نوشت: تا قبل از احداث سد کجکی بر روی هیرمند، دولت افغانستان اگر اراده می‌کرد هم، امکان جلوگیری از حق‌آبه هامون را نداشت. حتی بیش از ۸۰۰ میلیون مترمکعب آب به هامون و چاه‌نیمه‌های ایران می‌رسید. اما به‌تدریج بعد از احداث سد کجکی توانستند آب را مدیریت کنند و اولین نشانه‌های نگرانی در اوایل دهه ۸۰ در هامون ایجاد شده و شاهد خشکسالی‌های پیوسته بودیم.

به گزارش ستاره صبح آنلاین محمد درویش، کنشگر محیط‌زیست در هم میهن نوشت: تا قبل از احداث سد کجکی بر روی هیرمند، دولت افغانستان اگر اراده می‌کرد هم، امکان جلوگیری از حق‌آبه هامون را نداشت. حتی بیش از ۸۰۰ میلیون مترمکعب آب به هامون و چاه‌نیمه‌های ایران می‌رسید. اما به‌تدریج بعد از احداث سد کجکی توانستند آب را مدیریت کنند و اولین نشانه‌های نگرانی در اوایل دهه ۸۰ در هامون ایجاد شده و شاهد خشکسالی‌های پیوسته بودیم. حتی فشار‌هایی می‌آوردند و افغانستان کوتاه می‌آمد. بعد از آنکه طالبان سقوط کرد و دولت مجاهدین سرکار آمدند، شرایط بهتر شد و حق‌آبه به سوی ایران رها می‌شد. این شرایط وجود داشت تا زمانی که به کمک ترکیه بندکمال‌خان در دولت اشرف غنی ساخته شد. در سال ۹۸، اما افغانستان در یک حرکت عجیب مسیر رودخانه را تغییر داد و حتی اگر آب از بندکمال‌خان سرریز هم بکند، به سمت هامون نمی‌آید و به سمت گودزره می‌رود. دولت ایران در آن زمان کم‌کاری کرد که اجازه داد مسیر رودخانه تغییر کند. چراکه در آن زمان افغانستان می‌گفت: «اگر به ما پول بدهید ما به شما آب می‌دهیم.» و زیر تعهد ۸۰۰ میلیون مترمکعب خود زده بودند. پس از سقوط دولت اشرف غنی، طالبان ادعا کرد که «ما حق برادران ایرانی را می‌دهیم.»، ولی در عمل حق‌آبه ایران را ندادند و امسال تصاویر ماهواره‌ای حاکی از آن است که یک میلیارد مترمکعب آب را به سمت گودزره رها کرده‌اند و سد کجکی در بهترین شرایط خود است، ولی حاضر نشدند آب را به ایران بدهند و این دهن‌کجی بزرگی است.

تغییر مسیر رودخانه در ردیف جنایت‌های جنگی است و هیچ دولتی حق ندارد مسیر رودخانه را تغییر دهد چراکه سبب می‌شود تمام زیستمندانی که طی میلیون‌ها سال در پایاب رودخانه زیسته‌اند، نه فقط انسان‌ها، بلکه حیوانات و گیاهان آسیب جدی ببینند. افغانستان این جنایت را انجام داده و می‌تواند تحت پیگرد قضایی در مجامع بین‌المللی قرار گیرد. اما ارتباط دیپلماسی با طالبان که هیچ تعهد و منطقی را نمی‌پذیرد و خود را جزو هیچ مجمع بین‌المللی نمی‌داند، امکان‌پذیر نیست و باید با منطق جدی‌تری با آن صحبت شود.


یک ماه پیش که از این استان بازدید کردم، چاه‌نیمه‌ها به کمینه خود رسیده است و اینطور که گزارش شده تا آخر خردادماه به آستانه گل‌آلود‌ها می‌رسد و تصفیه‌خانه‌ها قدرت تصفیه آن را نخواهند داشت و شرایط بسیار سخت و دشوار می‌شود و عملا آبی برای شرب مردم وجود ندارد. در طول همین یکی‌دو هفته بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم زابل مهاجرت کرده‌اند. این مسئله می‌تواند مانند دهه ۴۰ موج مهاجرت بزرگی در پی داشته باشد و موجب شود مردم سیستان‌وبلوچستان منطقه را ترک کنند. مهاجرت آن‌ها تنش‌های اجتماعی و امنیتی فوق‌العاده‌ای برای ایران به وجود می‌آورد و نباید اجازه دهیم کار به اینجا برسد. چون تامین آب با تانکر هم بسیار سخت و دشوار است. بهترین کار این است که دولت ایران در کوتاه‌مدت با طالبان که - شریک تجاری آنهاست – صحبت کند تا از یک میلیارد مترمکعب آب پشت سد کجکی، حق‌آبه ایران را رها کنند.


ما چاره‌ای نداریم که در مسیر شیرین‌سازی دریای عمان که به مشهد می‌رود، حق‌آبه شرب مردم زابل که حدود ۴۰ میلیون مترمکعب است را تامین کنیم تا از نظر پدافند غیرعامل هم شهر زابل اینقدر آسیب‌پذیر نباشد و اگر به هر دلیل خشکسالی شد یا دو دولت در اختلاف‌نظر سیاسی قرار گرفتند، در مضیقه قرار نگیرند. چراکه این حق‌آبه یک اهرم فشاری است برای هر دولتی که در افغانستان برسر قدرت می‌آید. اگر افغانستان پایش را بر روی گلوی هیرمند بگذارد، دولت ایران با یک مهاجرت ۴۰۰ هزار نفری روبه‌رو خواهد شد که تبعات بسیار زیادی دارد که ممکن است باعث شود دولت ایران در مقابل باج‌خواهی افغانستان کوتاه بیاید. خردمندانه این است که وابستگی صددرصدی به آب یک کشور خارجی برای تامین آب شرب یکی از شهر‌های راهبردی‌مان را به کمینه خود کاهش دهیم. وقتی دولت می‌تواند ظرف دو سال آب را از دریای عمان به یزد برساند، حتما می‌تواند در یک سال آب را به زابل برساند.