کد خبر : 485675 تاریخ : ۱۴۰۲/۲/۱۴ - 15:33
حمید خاور زمینی جامعه شناس در گفتگو با ستاره صبح آنلاین: مقررات سخت درباره پوشش نتیجه عکس می دهد/ اگر قوانین بر آمده از اراده ی عمومی باشد  نیاز چندانی به اعمال قدرت ندارد/در مسئله حجاب فاقد الگوهای رسمی و معروف هستیم خاورزمینی گفت:جریان اصولگرا با توجه به مختصات اجتماعی اش برای حل مسائل از روش های ساده بهره می گیرد در حالی که مسایل پیچیده نیازمند روش حل متناسب است

اشاره:مناقشه بر سر پوشش چن دهه است که در کشور وجود دارد و اکثر روش هایی که تاکنون اعمال شده نتیجه منفی  داشته است. هرچند برخورد با بی حجابان کم و بیش ادامه دارد؛ اما در تازه ترین اظهار نظر وزیر کشور گفته آمران به معروف به تذکر لسانی بسنده کنند. به نظر می رسد وزیر کشور به این نتیجه رسیده که برخوردهای تند و خشن با بی حجابان و پلمپ کردن مغازه ها فایده ای نداشته است. در این ارتباط ستاره صبح آنلاین با حمید خاورزمینی جامعه شناس گفتگو کرده که در ادامه می خوانید.

1-به نظر شما طرح هایی مانند پلمپ واحدهای تجاری به دلیل بی حجابی باعث کاهش آمار بد حجابی یا بی حجابی می شود یا خیر؟راهکار درست چیست؟

در ابتدا باید گفت در مقوله ی پوشش ما مانند دیگر مقولات فاقد الگوهای رسمی و معروف هستیم.
مقررات سخت تعیین شده اما در عمل قابل اجرا نیست و فقط گاهی اجرای ناقص می شوند.
و تنها کسانیکه اعتقاد قلبی دارند یا شرایط شغلیشان ایجاب می کنند مر مقررات را رعایت می کنند.
دوم اینکه در مقولاتی مثل حجاب مرز شرع، قانون ،عادت و سلیقه در هم آمیخته شده در حالیکه قانون مبنای رفتارهای اجتماعی است.
 گناهان شرعی بسیاری وجود دارد که به راحتی در جامعه انجام می شود مانند غیبت که در متون دینی از زنای با محارم سنگین تر شمرده شده اند اما چون منع قانونی ندارد انجام می شود.

سوم اینکه  اجرای مقررات تنها با اعمال قدرت انجام می شود در حالیکه قوانین بر آمده از اراده ی عمومی  نیاز چندانی به اعمال قدرت ندارد و در صورت تاکید زیاد بر اعمال قدرت، مقاومت در مقابل اجرا به اندرکنش های خشونت بار می انجامد. که برای جامعه زیانبار است.
چهارم اینکه جریان اصولگرا با توجه به مختصات اجتماعی اش برای حل مسائل از روش های ساده بهره می گیرد در حالی که مسایل پیچیده نیازمند روش حل متناسب است.
یک نمونه نحوه برخورد با مشکلی به نام «بی عفتی» است که به زعم اکثر اقشار مشکلی عمده است.
اما راه حل مبارزه با بی حجابی تعریف شده است که اساسا رابطه معنی داری بین آنها وجود ندارد.
 برای مثال شما ببینید آیا روسپیان خیابانی از نیمه دوم سال گذشته تا کنون  کشف حجاب کرده اند؟ 
کشف حجاب در بین نوجوانان و جوانانی وجود دارد که اساسا بواسطه سن و تجربه از عفیفترین افراد در جامعه اماری به شمار می آیند.
برای حل این مشکل برخی مسئولان به سختگیری روی حجاب فشار آوردند تا گزارشی و اقدامی برای خود در جهت مقابله با آن ثبت کنند و البته بسیارند کسانی که به علت بسیط بودن ذهنیت و پایین بودن سطح تحصیلاتشان قادر به تفکیک مسایل و پیچیدگی های آنها نیستند و فقط شرایط را بغرنج وفقط به تضادهای اجتماعی دامن می زنند.
 راه حلهای این جریان فکری ‌نسبتی با علت آن ندارد. به نظر بنده این بیراهه ای پر خطر است.
  در مورد پلمپ واحدهای تجاری به نکته سوم اشاره می کنم که این خود نوعی اعمال فشار است که ضرر فروشندگان و نوعی  خشونت اقتصادی را در پی دارد .
شاهد آن هستیم که در مقابله با آن  راه هایی برای مقاومت مدنی و جبران ضررهای مربوطه بکار رفته است. که از شرایط قبل از پلمپ عبور کرده و به ترویج کشف حجاب دامن زده است.
و چه بسیار واحدهایی که در اثر این پلمپ،معروف و موجب تبلیغشان شده است.
جداسازی واگن های مترو نیز از ابتدا در مترو انجام میشده و تقریبا هیچ مخالفی هم نداشته زیرا بسیاری از بانوان مذهبی، غیر مذهبی و حتی مخالف حجاب از این واگن استفاده می کرده و می کنند و یک امکان اجتماعی است نه یک اجبار اجتماعی تاکید می کنم یک امکان اجتماعی است دقیقا مثل بسیاری امکانات که در اختیار بانوان جامعه قرار می گیرد تا خود حق انتخاب برای رسیدن به آرامش داشته باشند. 
آژانسهای تلفنی و تفرجگاه هاو ... ویژه بانوان که هیچ اجباری برای استفاده از آن ها نیست اما خود شهروندان برای راحتی خود آنرا بر می گزینند.
حال اگر این ها را اجباری کنند احساس بدی به استفاده کنندگان دست می دهد و از زاویه دیگر  اعمال سلیقه نیز تلقی می شود که واکنش  بینندگان را بر می انگیزد. این مسئله به نوعی  جریحه دار کردن احساسات عمومی و تا حدودی توهین آمیز تلقی می شود.
همانگونه که گفته شد این راه کارهای ابتدایی که حتی بهتر است بگوییم در مدیران فعلی بیشتر جنبه نمایشی دارد، نه تنها راه حل نیست بلکه خود معضلی است که چشم بیمار را کور میکند ولی شفا نمیدهد.
اگر کمی اساسی تر به موضوع نگاه کنیم به نظر می رسد دستهایی در کار است تا با دامن زدن به تضادهای اجتماعی شرایط را بد کند.به نظر می رسد دو انگیزه در پشت آن می تواند وجود داشته باشد.
یکم پروژه عمیق و دامنه دار نفوذ است که رهبری بارها به آن تاکید داشته اند
دوم گل آلود کردن آب برای انحراف افکار عمومی از مسایل اصلی مثل اقتصاد، آب، هوا و دیگر بحرانهایی که جامعه با آن دست به گریبان است.