به گزارش ستاره صبح آنلاین به نقل از فراز دیلی- وزارت خارجه صبح پنجشنبه در یک بیانیه اعلام کرد که در واکنش به انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز نشریه فرانسوی شارلی ابدو تصمیم به تعطیلی فعالیت انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران گرفته است.
مجید تفرشی، تاریخپژوه، سندشناس و پژوهشگر اسناد تاریخی داخلی و بینالمللی در همین رابطه در گفت و گو با «فراز» گفت: من حرف آخرم را در رابطه با تصمیم وزارت خارجه برای تعطیلی انجمن ایرانشناسی فرانسه همین اول میزنم. به نظر من این تصمیمی قابل درک اما غیرقابل قبول است. یعنی از نظر سیاسی میشود آن را درک کرد اما نتیجه آن به سود ایران نیست.
تفرشی توضیح داد: از زمانی که ایرانشناسی، شرقشناسی و اسلامشناسی برای ما جدی شده و غربیها آمدهاند در این حوزه مطالعاتی را به صورت آکادمیک شروع کردهاند، همیشه این شائبه وجود داشته که این نوع فعالیتها، فعالیتهایی بوده که علیه ایران انجام شده و در آنها قلب واقعیت صورت گرفته. این دیدگاه همیشه با شدت و ضعف وجود داشته و مخصوص بعد از انقلاب نیست. حتی قبل از قاجاریه هم چنین نگاهی به این دست فعالیتها بوده.
وی افزود: نکتهای که وجود دارد این است که در مجموع الان با شرایطی مواجه هستیم که ارتباط سیستماتیک دانشگاهی و آکادمیک ما با جهان غرب یعنی آمریکا و اروپا محدود است. افرادی هستند که ارتباط خود را دارند اما این ارتباطات سازمانیافته و منسجم و سیستماتیک نیست.
این پژوهشگر گفت: در شرایطی که ما از نظر سیاسی، تبلیغاتی و رسانهای در یک حمله و فشار مداوم از سوی مراجع مختلف تبلیغاتی فارسیزبان و غیرفارسی زبان غرب هستیم، تقریبا میتوان گفت که این دانشگاهیان و موسسات آکادمیک هستند که در مجموع چهره مناسبتر و کمخدشهتری از ایران به دنیا عرضه میکنند که نزدیکتر به واقعیت است. این موضوع را در سالهای اخیر و به خصوص بعد از خروج ترامپ از برجام بسیار زیاد دیدیم. در همان زمان برجام و مذاکرات منتهی به توافق هم این موضوع بسیار با اهمیت و موثر بود. در زمانی هم که تلاش میشد تا بعد از عراق برای حمله به ایران برنامهریزی شود، آکادمیسینها علیه تحریم و تعرض نظامی به ایران کاملا فعال و موثر بودند.
وی تاکید کرد: مهمتر از این ارتباطات موثر و سیستماتیک دانشگاهیان و جامعه فرهنگی و فرهیخته غرب با ایران است که یک چهره خالی از سیاهنمایی و یا با سیاهنمایی کمتر از ایران ارائه داده است.
مجید تفرشی با بیان اینکه «چه قبل و چه بعد از انقلاب همواره این تصور وجود داشته که ایران شناسان، شرقشناسان و اسلامشناسان افراد سالمی نیستند و در آنها خدشه وجود دارد» افزود: مثلا درباره آقای پروفسور هانری کوربن که از بنیانگذاران همین انجمن ایرانشناسی فرانسه است، کسی بود که در جوانی با سرویسهای امنیتی فرانسه کار کرده بود و بعدا اسلامشناس و شیعهشناس بزرگ و بینظیری در دنیا شد. لیکن در مجموع او نیز که نوع فعالیتهایش هیچ ربطی با مسایل روز نداشت و سیاسی هم نبود، برای عدهای خوشایند نبود که این مربوط به قبل از انقلاب میشود.
این تاریخدان ادامه داد: بعد از انقلاب هم شاهد بودیم که یکی از مراکز مورد تعرض انقلابیون همین انجمنهای فرهنگی بودند. البته انجمنهای بریتانیا و آمریکا خیلی بیشتر از دیگران در این وضع قرار داشتند. مثلا انجمن روابط ایران و آمریکا و یا بریتیش کانسل که شورای فرهنگی بریتانیا در ایران بود یا انجمنهای فرهنگی دیگری که در ایران فعال بودند از نظر انقلابیون اهداف امپریالیسم را ترویج میکردند.
وی گفت: با این حال به جز آمریکا که با قطع روابط دیپلماتیک همه روابطش به طور رسمی قطع شد، انجمنهای بریتانیا و فرانسه فعال ماندند. تا سال ۸۸ بریتانیا در ایران دو موسسه داشت؛ یکی موسسه بریتیس کانسل بود و دیگری موسسه بیبز که موسسه ایرانشناسی بریتانیا بود. بریتیش کانسل بعد از راه اندازی تلویزیون فارسی بی بی سی و حوادث ۸۸ تعطیل شد و در مقابلش رایزنی فرهنگی ایران هم تعطیل شد. اما موسسه ایرانشناسی بریتانیا کارش را ادامه داد.
تفرشی با بیان اینکه انجمن ایرانشناسی فرانسه در مقابل اینها فعالیت به مراتب بیشتری داشت، افزود: مثلا یک انتشارات گسترده در ایران دارد و یا بورسیه از ایران میگرفت و یا بورسیه به ایران میفرستاد. یا در ایران و فرانسه نشستهای متعددی برگزار میکرد و در مجموع میتوان گفت که فعالیت آن به نفع ایران بود و برای ایران بسیار مفید بود.
این پژوهشگر تاکید کرد: در ایران تصویری وجود دارد که این انجمنها باید برای دولت ایران کار کنند، با دولت ایران کار کنند و کارمندانشان در اختیار و همونا با دولت باشند و این تصور غلطی است.
وی گفت: حرف این نیست که تمام کارهای این انجمنها بیعیب بوده اما معدل فعالیت انجمنهایی نظیر انجمن ایرانشناسی فرانسه به نفع ایران بوده، برای معرفی چهره سالمتر، بی خدشهتر، واقعیتر و کم غرضتر از ایران به دنیا.
مجید تفرشی با طرح این سوال که «آیا این چهرهای که ارائه می شود حتما درست است؟»، ادامه داد: حتما نه. اما در قیاس با بقیه تلاشهایی که برای سیاهنمایی از ایران صورت میگیرد حتما یک تلاش مثبت است برای ارائه چهره واقعیتر از ایران به سیاستمداران، نخبگان، رسانهها و افکار عمومی جهان. در مجموع ایران حتما از فعالیت و حضور انجمن ایرانشناسی فرانسه در کشور بهره به مراتب بیشتری برده تا تعطیل کردن آن. به همین جهت هدف قرار دادن این انجمن به عنوان انتقام از شارلی ابدو هر چقدر قابل درک است اما قابل قبول نیست.
این پژوهشگر گفت: ایران شاید از این طریق بخواهد خشم خود از اقدامات شارلی ابدو را بروز دهد که کاملا قابل درک است، ولی به هدف نادرستی حمله کرده است. یعنی تعطیلی این انجمن اقدام مفیدی به سود ایران و منافع ملی ایران نیست. قطعا فرانسه از این اقدام ناراحت میشود اما ضرر آن بیشتر متوجه ایران است طرف فرانسوی. چون کسانی که در فرانسه و غربخواهان فشار بیشتر به ایران و انزوای بیشتر کشورمان هستند برای این اقدام کف میزنند.
وی افزود: در انجمن ایران شناسی فرانسه چند تن از بزرگترین دانشمندان فرانسوی به عنوان رئیس فعالیت داشتند. غیر از هانری کوربن میشود به کریستف بالایی، هانری شارل، برنارد هوکارد و افرادی از این دست اشاره کرد که آدمهای بزرگی بودند که در این انجمن کار کردند و عمدتا هم فعالیت آنها به نفع ایران بوده است. نه به این معنی که کلمه به کلمه کار آنها درست بوده باشد اما مجموعا به نفع ایران کار کردند.
مجید تفرشی درباره زیان خلا وجود چنین مجموعههایی توضیح داد: موسسه بریتیش کانسل قبل و بعد از انقلاب تا سال ۸۸ در ایران فعال بود و تعطیلی آن در آن زمان هم دو طرفه بود. یعنی در آن طرف هم رایزنی فرهنگی ایران فعالیت رسمی خود را قطع کرد. نتیجه کار این شد که ارتباطات تحت کنترل و متوازن فرهنگی دو کشور جای خود را به ارتباطات نامتعارف و غیرقابل کنترل داد. الان بریتیش کانسل که کارش در ایران فعالیت فرهنگی و هنری و جذب دانشجو بود همین کارها را در دوبی، استامبول، تفلیس، ایروان و این جاها ادامه میدهد و دانشجوها را هم در همین جاها بورسیه میکند.
وی افزود: اگر در ایران نگرانی بود که شاید این دانشجویان هدف سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی و سوء استفادههای آنها قرار بگیرند، عملا این کار از کنترل خارج شده. قبلا در ایران میشد روی این موضوع احاطه داشت اما الان دیگر هیچ کنترلی روی آن نیست. بنابراین از این جهت هم ایران سودی نبرد، ضمن اینکه فعالیتهای فرهنگی ایران در بریتانیا را هم به شدت محدود کرد. درباره تعطیلی انجمن ایران شناسی فرانسه هم طبیعی است که مشابه همین اتفاق رخ دهد.