کد خبر : 413568 تاریخ : ۱۴۰۱/۱۰/۷ - 01:07
امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس؛ تأثیر کسری بودجه و قیمت ارز بر تورم و کاهش قدرت خرید مردم

ستاره صبح انلاین-کاهش قدرت خرید بر خلاف تصور عمومی به این معنی نیست که حالا مردم کمتر خرید می‌کنند! قدرت خرید یک شاخص اقتصادی است که می‌گوید با یک واحد پول چه مقدار کالا یا خدمات می‌توان در اختیار گرفت؟ به طور مثال با ۱۰۰۰ ریال یا با ۱۰۰۰ دلار یا با ۱۰۰۰ یورو چقدر توان خرید کالا یا خدمات داریم؟ شاخص قدرت خرید همیشه به نرخ تورم نظر می‌کند و از تغییر تورم جهت می‌گیرد. هر جایی از قدرت خرید صحبت شود باید درباره تورم هم بحث شود. به همین دلیل در طول چند دهه گذشته قدرت خرید ایرانی‌ها به طور مستمر در حال تغییر بود. چون نرخ تورم در ایران هیچ زمانی صفر نشده و می‌توانیم بگوییم که در 20 سال گذشته هم زمان با افزایش تورم و کاهش پیوسته ارزش پول ملی قدرت خرید ایرانی‌ها مرتباً کمتر شده است. از این رو بررسی شاخص قدرت خرید از بررسی تورم جدا نیست. دو متغیر کسری بودجه و نوسان نرخ ارز از دلایل اصلی ایجاد تورم و به دنبال آن کاهش قدرت خرید هستند. اما تورم بالا قدرت خرید را در تمام اقشار جامعه به شکل یکسان کاهش نمی‌دهد. تورم بالا، ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر می‌کند. در شرایط تورمی کم درآمدترین‌ها بیشترین نرخ تورم و ثروتمندان کمترین نرخ تورم را تجربه می‌کنند. این تفاوت در کاهش قدرت خرید طبقات مختلف اجتماعی نیز دیده می‌شود. تورم برای یک خانوار از دهک بالا آن مصیبتی نیست که یک نفر از طبقات پایبن جامعه با آن دست به گریبان است. تورم بالا ریزش طبقاتی را به دنبال دارد به مرور دهک‌های درآمدی میانی به سمت طبقه پایین رانده می‌شوند. اینجا است که نباید تورم و کاهش قدرت خرید را تنها یک شاخص برای اندازه گیری سبد خانوار دید. این شرایط پیامدهای زیادی از جمله رشد انواع آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی را به همراه دارد. کاهش تورم و تقویت قدرت خرید، جلوی روندهای آسیب زا را می‌گیرد. این شاخص‌ها اگر چه به صورت اعداد روی کاغذ ثبت می‌شود و در اخبار می‌آید اما در زندگی روزمره قابل رؤیت است و نشان می‌دهد که وضعیت زندگی مردم بدتر و درآمدها کاهش پیدا کرده است. قدرت خرید کم شده و میزان دسترسی بخشی از مردم به برخی از کالاها کاهش پیدا کرده و به دنبال آن بخشی از جامعه از امکانات استاندارد آموزشی، بهداشتی و درمانی محروم شده است. استمرار این وضعیت اقشار و طبقاتی را ایجاد و تثبیت می‌کند که از لحاظ ذهنی محرومیت بیشتری را نسبت به بقیه مردم احساس می‌کنند. شادی در این اقشار کمتر است. مفهوم خانواده در این دهک‌ها متزلزل می‌شود. دلیل آن شرایط اقتصادی وقتی آسیب بالا است بخشی از جامعه احساس رضایت از زندگی نخواهند داشت. این اقشار بیکار هستند یا شغل خوبی ندارند نگرانی از آینده و تنش‌های روحی و روانی در این جمعیت بالا خواهد بود. تأمین رفاه این بخش بزرگ جامعه نه تنها از منظر اجتماعی و اقتصادی بلکه از نظر سیاسی وامنیتی باید مد نظر قرار بگیرد. اگر عوامل افزایش تورم کنترل نشوند، تورم افسارگسیخته بخش قابل توجهی از درآمد خانوارها را خواهد بلعید و قدرت خرید آن‌ها را کاهش می‌دهد. این وضعیت در اقشار نبازمند و کمتر برخوردار و دهک‌های پایین شدیدتر خواهد بود و آسیب اجتماعی سنگینی نیز به دنبال خود خواهد داشت. افزایش قیمت‌ها و تورم بالا باعث کاهش قدرت خرید، بی کاری و کاهش انگیزه فعالیت می‌شود که آسیب‌های اجتماعی مثل فقر، طلاق، خشونت و بزهکاری مولود چنین شرایطی خواهد بود.