ستاره صبح آنلاین-وقتی عقربههای ساعت سوت پایان هزاره دوم را نواخت و هزاره سوم آغاز شد، مردم جهان، تحلیلگران، صاحبنظران، اقتصاددانان، حقوقدانان، سیاستمداران و ... بر این باور بودند که سمتوسوی هزاره سوم بهسوی «صلح»، «فقرزدایی»، «ارتقای تساوی دو جنس و توانمندسازی زنان»، «تضمین حفظ محیط و ایجاد یک مشارکت جهانی برای توسعه»، «کاهش فاصله شمال – جنوب»، «گسترش آزادیهای مدنی» و ... پیش خواهد رفت؛ اهدافی که حاصل نشست سران 189 کشور جهان در سپتامبر 2000 بود؛ اما اکنونکه 22 سال از هزاره سوم سپری شده تمام شاخصها نشانگر یک واقعیت تلخ و به صدا درآمدن شیپور جنگ، تنش و فقر در گوشه و کنار جهان است.
اکنون رئیسجمهور روسیه کشوری که «ابرقدرت نظامی» است نه «ابرقدرت اقتصادی»، هرروز برای غرب خطونشان میکشد و میگوید «اگر اروپا جرأت دارد با روسیه وارد جنگ شود.» پوتین بر این عقیده است که «قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید نه پشتوانه مردمی و اقتصادی» و جز این منطق دیگری ندارد. وی به این دلیل که «ناتو» امنیت مرزهایش را تهدید میکند به اوکراین، کشوری مستقل و عضو سازمان ملل متحد حمله کرد.
ماشین جنگی روسیه با گذشت 135 روز و کشتار غیرنظامیان، نظامیان و تخریب زیرساختها توانسته حدود 22 درصد از خاک اوکراین را به تصرف خود درآورد. به نظر میرسد غرب بهویژه ایالاتمتحده، اوکراین را قربانی کرد تا بتواند ماشین جنگی و اقتصاد روسیه را آنقدر ضعیف کند تا پوتین با شورش مردم روسیه از پای درآید و سرنوشت او به سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی گورباچف دچار شود. آنچه تاکنون به وقوع پیوسته این است که «روسیه در باتلاق اوکراین افتاده» و قادر نیست بهآسانی از آن خارج شود.
اجلاس گروه 20 (بیست اقتصاد برتر جهان) در اندونزی برگزار شد. «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه در این نشست تحقیر شد، زیرا وزرای خارجه دیگر کشورها برخلاف رسم هرساله حاضر نشدند با او عکس یادگاری بگیرند یا نهار و شام بخورند. اجلاس گروه ۲۰ اولین مواجهه لاوروف با مقامهای کشورهای غربی از زمان آغاز جنگ در اوکراین در ماه فوریه (اسفند) بود. نکته قابلتأمل این است که 19 عضو این گروه، روسیه را به دلیل حمله به اوکراین محکوم کردند.
گران شدن قیمت انرژی و قیمت غلات ازجمله پسلرزههای جنگ روسیه علیه اوکراین بوده است؛ این دو اتفاق ناشی از جنگ باعث فشار اقتصادی و معیشتی به همه مردم جهان ازجمله ایران بهجز چین شده است. علت این است که ادامه جنگ در اوکراین و تداوم تحریمها علیه ایران «بازی دو سر برد» برای چین شده است؛ زیرا پکن در این شرایط نفت ارزان از روسیه و ایران میخرد و اقتصاد و زندگی مردمش را تقویت میکند.
«موقعیت سوقالجیشی ایران» بهگونهای است که شرق و غرب درباره حضور در کشورمان با یکدیگر تضاد منافع دارند و حتی حاضرند بر سر تأمین آن بهصورت پیدا و پنهان با یکدیگر بجنگند. پرسش این است که این ناامنی جهانی در غرب، شرق و خاورمیانه چه تأثیری بر سرنوشت ایرانیان داشته و خواهد داشت؟
به عقیده نویسنده اتحاد جمهوری اسلامی با چین و روسیه و فاصله گرفتن از غرب و ادامه تنش فزاینده میان ایران و آمریکا میتواند پیامدهای ناگوار اقتصادی، امنیتی و معیشتی به همراه داشته باشد. عالم سیاست، عالم «فرصت سوزی» نیست، بلکه عالم «فرصت سازی» و فرار از تهدیدها است. در شرایطی که وضع بهگونهای شده که مطالبات مردم از حاکمیت به «نان»، «آب» و «هوا» تنزل پیدا کرده است، وقت آن رسیده که با احیای برجام از طریق مذاکره مستقیم با طرف اصلی یعنی آمریکا، تأیید لوایح FATF، چرخش سیاست «نگاه به شرق» به سیاست «توازن بین شرق و غرب» از گردابها و طوفانهایی که ممکن است دامن ایران را بگیرد، جلوگیری شود. دستیابی به این اهداف در سایه پیروی از «سیاست تعاملی» امکانپذیر است نه «سیاست تهاجمی» که برای کشور هزینهساز است و «عربستان» و «اسرائیل» از آن سود میبرند. متأسفانه اکنون شاهد نزدیکی اسراییل با کشورهای عربی علیه ایران هستیم و پیشبینی میشود با سفر جو بایدن به خاورمیانه که روز پنجشنبه انجام میشود، محور عبری- عربی- ترکی علیه ایران تقویت شود. در این شرایط «دیپلماسی هوشمند» میتواند اهداف پیدا و پنهان این اتحاد را ناکام یا کم اثر کند.