ستاره صبح آنلاین- چرا مشکل بورس حل نمیشود؟ اولاً ما نمیتوانیم اقتصاد را به شکل یک جزیره ببینیم. دراینارتباط نمیتوان بورس، طلا و مسکن را بهصورت جزایر جداگانه از هم دید؛ بلکه باید اقتصاد را بهعنوان یک بسته کامل دید و در این شرایط است که تحلیل اقتصادی واقعبینانه خواهد شد. در اقتصاد ایران دو شاخص وجود دارد که مبنای تحلیل است. دراینارتباط ممکن نیست در اقتصادی تورم وجود داشته باشد ولی تغییر قیمت ارز رخ ندهد. مردم برای حفظ ارزش پول به دنبال پناهگاه مالی هستند. در چنین وضعیتی اقتصاد وابسته به تحولات خارجی است و لازم است کشور یک رویکرد نرمال نسبت به سیاست خارجی داشته باشد و اگر این اتفاق رقم نخورد، تحریمها و عوامل وابسته به آن روی شاخصها تأثیر میگذارند. متأسفانه بورس در مقطعی بیش از ظرفیت رشد کرد، اتفاقی که برای ارز هم رخ داد. زمانی که شاخص بورس مرز ۲ میلیون را رد کرد مشخص بود که این رشد غیرواقعی است. اینکه تورم و رکود داشته باشیم، رشد اقتصادی نداشته باشیم و به دنبال آن رشد سهام شرکتها را شاهد باشیم، اتفاقی طبیعی و علمی نیست، بلکه نشات گرفته از هیجانزدگی بازار است. لذا این ریشهها نشان میدهد همان زمان که گفتند مشکل بورس را ۳ روزه حل میکنند طبیعی بود که این ادعا درست نیست و البته اقتصاد دستور پذیر نیست و اینطور نیست که کسی دستور بدهد یا دلش بخواهد و شرایط مطلوب شود.
چه فرد یا گروهی را میتوان مقصر رشد حباب گونه بورس دانست؟ نمیتوان گفت که مردم تنها با مبنا و سفارش دولت به بازار بورس هجوم بردند. همین امروز اگر ما در هر کالایی مثل خودرو و ارز افزایش قیمت داشته باشیم، برخی مردم برای خریدن آن صف میکشند، لذا نمیتوان دولت را بهتنهایی مقصر دانست، اما یک اشتباهی که دولت وقت انجام داد تضمین به سهامداران برای خرید سهام بود. اینکه دولت به مردم برای سرمایهگذاری در بورس اطمینان داد کار اشتباهی بود که در هیچ کجای دنیا اتفاق نمیافتد. اساساً نمیتوان به شخص یا اشخاصی اطمینان داد که شاخص بورس همیشه رشد مثبت و افزایشی خواهد داشت، زیرا بورس همواره دارای نوسان بوده است.
تعاملات خارجی چه تأثیری بر بازار بورس دارد؟ تحولات خارجی حتماً در بازار بورس اثرگذار خواهد بود، بهطور مثال اگر برجام احیا شود و یا ما به آن دو لایحه باقیمانده از FATF بپیوندیم، باعث تغییر شاخصها به سود مثبت خواهد بود. اگر شرایط عادی شود ارزش سهام رشد میکند، صادرات غیرنفتی زیاد میشود و در کل به نفع شاخصهای اقتصادی کشور تمام خواهد شد. مثلاً اگر در سال ۹۰ صادرات غیرنفتی ما ۱۵۰ میلیارد دلار بود و همان روال عادی طی میشد، امسال صادرات نفتی و غیرنفتیمان حداقل به بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده بود. این در حالی است که در چند ماه گذشته مجموع صادرات ما به ۷۰ میلیارد دلار رسیده است. وقتی میگوییم شرایط عادی یعنی باید بتوانیم تنشهای خودمان را با کشورهای دنیا مدیریت کنیم، زیرا این نحو از تعامل با دنیا به هر دلیلی عادی و معقول نیست. نظر شما درباره لایحه بودجه و دو منبع درآمدی آن یعنی فروش نفت و افزایش ۶۵ درصدی مالیات چیست؟ به هر دلیلی که ما در سال جاری دچار کسری بودجه شدیم، اگر برجام احیا نشود سال آینده کسری بودجه ما بیشتر خواهد شد. هرچقدر هزینههای جاری سالیانه بیشتر شود به همان میزان ما کسری بودجه را برای ۱۴۰۱ خواهیم داشت. نکته دوم اینکه به دولت قبل انتقاد میشد که پول نفت را در بودجه دیده است، درحالیکه این دولت بیشتر از دولت قبل روی پول نفت حساب بازکرده است؛ یعنی مبلغ ۳۴۹ هزار میلیارد تومان در سال جاری به ۳۸۱ هزار میلیارد تومان در سال آینده رسیده است. نکته جالبتر آنکه مگر در سال جاری کسبوکار مردم پررونق بوده که سال آینده قرار است از کسبوکار سالیانه بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان مالیات بگیرند و رشد ۶۵ درصد افزایش درآمدهای مالیاتی رقم بخورد؟ بهاحتمالزیاد در سال آینده سازمان امور مالیاتی دچار تحول عظیم و معنادار نخواهد شد که بتواند بیش از ۶۰ درصد رشد مالیات از محل فرار مالیاتی را تأمین کند. به همین دلیل در هر دو مورد اگر برجام احیا نشود بهشدت جای ابهام دارد. پیشبینی شده است که از رشد اقتصادی ۸ درصدی در سال آینده، ۳ و نیم درصد از بهرهوری باشد. این در حالی است که در برنامههای قبلی بنا بوده که از رشد اقتصادی ۸ درصدی، ۲ و نیم درصد از محل بهرهوری تأمین شود، اما هیچوقت به یک واحد هم نرسیدیم. پرسش این است که اکنون چه اتفاقی افتاده که بناست رشد بهرهوری ۳ و نیم واحد شود؟ لذا این موارد ابهامات جدی است که در تحقق ارقام بودجه سال آینده وجود دارد. اگر برجام احیا شود احتمالاً رشد اقتصادی ۸ درصد اتفاق خواهد افتاد، این بحثها در شرایطی است که برجام اتفاق نیفتد. اگر برجام احیا نشود نمیتوان انتظار داشت ۳۸۱ هزار میلیارد تومان بهعلاوه ۲۰ درصد صندوق توسعه ارزی رقم بخورد. اگر اقتصاد ایران در سال آینده به شرایط عادی برنگردد اشتغال ایجاد نمیشود و درنتیجه خط فقر افزایش پیدا میکند. یکی از نکات مثبت بودجه 1401، حذف ارز ترجیحی بود. تورم بر مبنای قیمت مرغ ۳۰ هزار تومان تنظیم میشود نه قیمت مرغی که دولت تعیین میکند و به کسی هم نمیرسد. اشکال اقتصاد ایران عدم پیروی سیاستمداران، قانونگذاران و تصمیم سازان از قواعد اقتصادی است وگرنه مردم از این چارچوبهای اقتصادی تبعیت میکنند و رفتارشان اقتصادی است. اردوغان در ترکیه نرخ بهره را دستوری تعیین کرد و گفت نباید بیشتر از ۱۵ درصد باشد. همین امر باعث شد در طی ماه هر دلار از ۷ لیر به ۱۴ لیر افزایش پیدا کرد. این ترکیه با دنیا مشکلی ندارد، سرمایهگذار خارجی و گردشگری دارد، میتواند از دنیا وام بگیرد، اما یک تصمیم غلط اقتصادی ارزش پول این کشور را دو برابر کاهش داده است. حال با کشور خودمان مقایسه کنید که نهتنها در نرخ بهره، بلکه در قیمت مرغ و تخممرغ هم دخالت و دستوری برخورد میکنیم. با این نحو رویکرد میخواهیم به قواعد اقتصاد آزاد هم برسیم که واقعاً تعجببرانگیز است. حذف ارز ترجیحی در کوتاهمدت بهصورت چند واحد در قیمت کالاها تأثیر منفی دارد، ولی بعداً بازار خودش را تثبیت خواهد کرد. نمیتوان اقتصاد را تک متغیری تحلیل کرد، بلکه باید تمام متغیرها را بهصورت یک پکیج کامل دید.