به گزارش ستاره صبح آنلاین واشنگتن علیرغم شکست مفتضحانه، وسوسه میشود تا طالبان را از طریق تحریمها و عملیات مخفی و هرجومرج به جنگ دیگری فراخواند.
آمریکا همیشه بازنده بدی بوده است؛ ولی ازآنجاییکه خود را بهعنوان یک قدرت امپراتوری، یک ابرقدرت نظامی و یا در اصطلاح برتر امروزی «پلیس جهان» قلمداد میکند فرض را بر این میگذارد که دیگران باید تسلیم اراده او شوند. همه اینها زمینه قضاوت اعتراضآمیز در پایتختهای غربی برای خروج شتابان ارتش آمریکا از کابل را فراهم میکند.
صداهای زیادی در دو طرف اقیانوس اطلس وجود دارد که از این تخلیه آشفته ناراضی بوده و هستند. سیاستمداران خروج امریکا از افغانستان را «شکست» توصیف میکنند و آن را شاهدی بر قدرت روبهزوال است ایالاتمتحده ارزیابی میکنند. در همین حال، لیبرالها نگران تجاوز مجدد طالبان به حقوق زنان و خواهان کمک بیشتر افغانها برای فرار از کشور هستند.
خلاصه داستان این است که قدرتهای غربی باید کمی بیشتر در افغانستان دخالت کنند و یا اینکه برای هشدار به دیگران حداقل طالبان را گوشمالی دهند. همه اینها، این واقعیت را نادیده میگیرد که «شکست» آمریکا در فرودگاه کابل رخ نداد، ایالاتمتحده «جنگ بهاصطلاح برای افغانستان» را از مدتها پیش باخته بود. عقبنشینی نیروها بسیار دیرهنگام صورت گرفت، چراکه بعد از ختم غائله اسامه بنلادن ارتش آمریکا دیگر دلیلی برای حضور در افغانستان نداشت.
در حقیقت، همانطور که کارشناسان منطقه اشاره کردهاند، این آمریکا بود که خود را شکست داد. هنگامیکه القاعده از افغانستان فرار کرد و جنگجویان سرزنش شده طالبان بدون هیچ اشتیاقی برای رویارویی با سربازان آمریکایی به روستاهای خود بازگشتند، برخی از فرماندهان آمریکایی به دلیل حملات هواپیماهای بدون سرنشین خود باعث کشته شدن دوست و دشمن بهطور یکسان شدند و موجی از نفرت را به جان خریدند. خیلی زود بسیاری از افغانها خارج از نخبگان فاسد کابل دلیل خوبی برای تنفر از ایالاتمتحده پیدا کردند و خواستار رفتن آنها شدند. این پنتاگون بود که طالبان را از مرگ حتمی نجات داد.
چرخش فریبنده
اما این تنها نخبگان افغانستان نبودند که فاسد بودند. این کشور با مرکزیت کابل تبدیل به یک گودال بیانتها شده بود که مالیاتدهندگان انگلیسی و بریتانیایی، پولهای خود را در آن و یا در حقیقت در جیب صنایع جنگی، مقامات دفاعی و تولیدکنندگان اسلحه و به مزدوران و پیمانکاران بخش خصوصی ریخته بودند. این 20 سال یک لابی قوی و قدرتمند، افغانستان را در قلب واشنگتن ایجاد کرد تا با جعل «برگ برنده در جنگ» سبب هر انگیزهای برای تداوم این جنگ شود. لابی فهمید که با ریختن پول به جیب مجموعه صاحبان صنایع نظامی، غرب دلسوز را موظف می کند تا به بهزور اسلحه، دموکراسی را به افغانستان بیاورد.
این چرخش فریبکارانه که در حال حاضر توسط سیاستمداران مورداستفاده قرار گرفته است، فقط کافی نیست که توجیهگر گذشته باشد، این امر آینده را نیز به شیوههای فاجعهبارتر برای افغانستان رقم خواهد زد. با توجه به اینکه چکمههای آمریکایی دیگر رسماً روی زمین نیستند، فشارها برای جنگ با ابزاری دیگر در حال افزایش است. بههرحال، این درس نادرستی بود که نخبگان سیاست خارجی واشنگتن پس از مورد استقبال قرار گرفتن نیروهای آمریکایی در عراق، نه با دستهگل، بلکه با بمبهای کنار جادهای دریافت کردند.
در جنگهای بعدی خاورمیانه در لیبی، سوریه و یمن، ایالاتمتحده ترجیح داده است مخفیانهتر، از فاصله بیشتر یا از طریق نیابتیها بجنگد. مزیت این روش در این است که بدون موانعی چون جان آمریکاییها و نظارت دموکراتیک، همهچیز در سایه اتفاق میافتد.
در حال حاضر در پنتاگون، اندیشکدهها و در میان تولیدکنندگان سلاح و پیمانکاران دفاعی و رسانههای ایالاتمتحده نیز سروصدایی به راه افتاده است تا دقیقاً همین کار – شروع جنگهای نیابتی - را برای افغانستان توصیه کنند.
20 سپتامبر 2021
تارنمای انتی وار
برگردان و کوتاهسازی علیاصغر شهدی
[email protected]