این ماجرای تلخ به نقل از کتاب حیات یحیی جلد ۱، ص ۱۱۶ به قلم یحیی دولتآبادی، تاریخ نگار ، نویسنده و مشروطهخواه که چند دوره پس از مشروطه نماینده مجلس شورای ملی بوده است، بازنشر میشود. دولتآبادی در کتاب حیات یحیی نوشت: «مردم به عادتِ دیرین، به عزاداری میپردازند. اجتماعات و مراودات فزونی میگیرد. اسبابِ انتشارِ مرضِ وبا از هر طرف مهیا میشود. از روز دوم محرم، «وبا» طغیان میکند. هنوز به دهم نرسیده، روزی صدها نفر از مردم هلاک میشوند. وبا روزبهروز بر طغیان خود میافزاید. اضطرابِ مردم به حدِ کمال میرسد. هر کس بیشتر میترسد، زودتر میمیرد. شمار مردگان در تهران بهروزی ۱۵۰۰ نفر میرسد. اموات را در تابوت و تابوت را بر پشتِ الاغ به قبرستان میبرند و هیچگونه تشریفات برایِ هیچ مُردهای از هر خانوادهای، بهجا نمیآورند. به این سادگی و آسانی باز یک روز و دو روز، جنازههایِ عزیزان در برابرِ پدران و مادران و ارحام و اقارب بر زمین است و وسایلِ کفنودفن آنها فراهم نمیشود.» فرق امروز با حدود 130 سال پیش این است که امروز سطح بهداشت بالاست و آگاهی مردم از خطرات بیماریهای واگیردار نیز افزایشیافته است. آنچه در ایام محرم سال 1310 هجری قمری اتفاق افتاد میتواند درس عبرتی برای مسئولان و مردم ایران در این روزهای کرونایی در میانه ماههای محرم و صفر باشد.