سید ابراهیم رئیسی دو روز پس از تأیید رسمی توسط رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای ، در مجلس به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران سوگند یاد کرد .
نمایندگان دبیرکل سازمان ملل متحد ؛ اوپک ؛ اتحادیه اروپا ؛ اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) ؛ اتحادیه بین المجالس اسلامی ؛ و تعداد زیادی از سران کشورها و وزرای خارجه ، از جمله برهم صالح رئیس جمهور عراق و اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در مجلس سوگند حاضر بودند .
جمهوری اسلامی ایران اکنون پس از سپری کردن دوره های متعدد وارد دوران جدیدی شده است. خود آیت الله خامنه ای در یک سخنرانی کوتاه و تند ، "تجربه اعتماد به ایالات متحده" را ترسیم کرد.
تحلیل استراتژیک آیت الله خامنه ای ، که حتی قبل از نتیجه نهایی مذاکرات برجام در وین در سال 1394 (2015 ) قابل درک بود را طی یک پیش بینی در کتاب الکترونیکی " مینیاتورهای فارسی" در آسیا تایمز به آن پرداختم ، آیت الله خامنه ای می گوید "در طول مذاکرات بارها گفتم که آنها به وعده های خود عمل نمی کنند.» بنابراین ، در نهایت ، "تجربه به ما می گوید که این برای ما سمی مهلک است." ایشان می افزاید: در دوران دولت روحانی ، "مشخص شد که اعتماد به غرب کارساز نیست".
پروفسور محمد مرندی از دانشگاه تهران نقشه راه پیش رو را برای من خلاصه کرد: «تصمیمات سیاست خارجی ایران کاملاً روشن است. ایران تأکید کمتری بر کشورهای غربی ، به ویژه اروپایی ها ، و بیشتر بر جهان جنوب ، شرق ، کشورهای همسایه و البته چین و روسیه خواهد داشت. این بدان معنا نیست که ایرانیان قرار است اروپا را به کلی نادیده بگیرند بویژه اگر اروپا تصمیم یگیرد به برجام برگردد. ایرانی ها آن را خواهند پذیرفت اگر آنها به تعهدات خود عمل کنند که تا به حال ، ما هیچ نشانه ای از آن مشاهده نکرده ایم. "
مرندی نمی تواند به سخنرانی خامنه ای اشاره نکند : «که می گوید ، "ما به غرب اعتماد نداریم ، 8 سال گذشته این را نشان داد" ، او می گوید دولت بعدی باید از تجربیات این 8 سال درس بگیرد. "
با این حال ، چالش اصلی رئیسی سیاست خارجی نبوده ، بلکه بیشتر حول مسائل داخلی دور خواهد زد، در حالی که تحریم ها همچنان سخت اعمال می شوند: " معذالک سمت گیری سیاست اقتصادی ، بیشتر به سمت عدالت اجتماعی و دور شدن از نئولیبرالیسم گسترش شبکه ایمنی برای محرومین خواهد بود. "
مقایسه مرندی با دیدگاههای یک دیپلمات با تجربه ایرانی که ترجیح میدهد ناشناس باقی بماند و به خوبی ناظر درگیریهای داخلی می باشد بسیار جذاب است .
این دیپلمات می گوید "در طول 8 سال مدیریت روحانی ، برخلاف توصیه مقام رهبری ، دولت زمان زیادی را صرف مذاکره کرد و از سرمایه گذاری روی ظرفیت های داخلی غفلت ورزید. به هر حال این 8 سال به پایان رسیده است و برخلاف وعده های روحانی ، ما در حال حاضر بدترین نتایج اقتصادی و مالی ایران در 50 سال گذشته را تجربه کرده ایم."
دیپلمات ناشناس بر "اهمیت توجه به ظرفیت ها و توانایی های داخلی ما ، در عین داشتن روابط اقتصادی قدرتمند با همسایگان روسیه چین و کشورهای جنوبی چون آمریکای لاتین ، آفریقای جنوبی و همچنین حفظ روابط متقابل قابل احترام با اروپایی ها و ایالات متحده" تأکید می کند. اگر دولت رفتار خود را تغییر دهد و ایران را همانطور که هست بپذیرد و همیشه سعی در براندازی دولت ایران و آسیب رساندن به مردم آن به هر وسیله ممکن نداشته باشد. "
ایرانیان وارثان سنت حداقل 2500 سال دیپلماسی خوب هستند. بنابراین مخاطب ما یک بار دیگر مجبور شد با تاکید بگوید که " رهبر ایران هرگز، هرگز نگفته، یا معتقد نیست که ما باید روابط ما با اروپایی ها را کاهش دهیم. کاملاً برعکس: او عمیقا به مفهوم "دیپلماسی پویا" حتی در مورد ایالات متحده اعتقاد دارد. وی بارها گفته است اگر آمریکا با ما با احترام برخورد کند، با آن کشور مشکلی نخواهیم داشت. "
و حالا ، بیایید در زمان سفر کنیم
رنه گروسه، در سال 1951 در کتاب کلاسیکش موسوم به امپراطوری استپ ها (تمدنهای آسیایی و شرقی ) به این موضوع اشاره کرده است که "چگونه ایران، قرن ها امپراطوری گذشته خود را تجدید می کند" ، "همیشه اثبات تداوم شگفت انگیز بوده است". به خاطر همین قدرت بود که تمدن ایران ، به اندازه تمدن چینی ، تمام خارجیانی که این کشور را تسخیر کرده بودند ، از سلجوقیان گرفته تا مغول ها را در خود حل کرده است : «هربار ، به دلیل درخشش فرهنگ ، ایرانیسم با سرزندگی تازه ای دوباره ظاهر شده است. راهی برای رنسانس جدید. "
اکنون که احتمال یک " رنسانس جدید " به معنای یک گام فراتر از "نه شرقی نه غربی " امام خمینی مطرح میشود این است که ایران با بازگشت به ریشه های" اوراسیائی " خود در حال احیای گذشته برای چالش با آینده جدید چند قطبی است .
قلب سیاسی ایران در سازمان پیچیده شهری در فلات شمالی نهفته است که نتیجه یک فرآیند ناهنجار و چند هزاره ای می باشد. در طول "پنجاه قرن تمدن" رنه گروسه، فلات ایران خانه فرهنگ ایران و قلب پایدار دولت بوده است.
در اطراف این فضای مرکزی سرزمینهای زیادی وجود دارد که از نظر تاریخی و زبانی با پارس و ایران مرتبط است: در شرق آناتولی ، در آسیای مرکزی و افغانستان ، در قفقاز ، در غرب پاکستان. سپس مناطق شیعه نشین سایر اقوام ، عمدتا عرب ، در عراق، سوریه ، لبنان (حزب الله) ، یمن ( زیدیه ) و خلیج فارس (بحرین و شیعیان در احساء که یکی از استانهای منطقه شرقی در عربستان سعودی) وجود دارد.
این هلال شیعه است - که در یک فرایند پیچیده ایرانیزه شدن که در درجه اول سیاسی و مذهبی است و نه فرهنگی و زبانی تکامل می یابد . در خارج از ایران ، من در سفرهای خود دیده ام که چگونه شیعیان عرب در عراق ، لبنان و خلیج فارس ، شیعیان دری/فارسی در افغانستان ، پاکستان و هند و شیعیان ترک در آذربایجان به ایران سیاسی نگاه می کنند.
بنابراین منطقه وسیع نفوذ ایران بیشتر متکی به تشیع است و نه رادیکالیسم اسلامی یا زبان فارسی. این تشیع است که به قدرت سیاسی در ایران اجازه می دهد تا ابعاد اوراسیایی - از لبنان گرفته تا افغانستان و آسیای میانه - را حفظ کند و و این امر یکبار دیگر نشاندهنده عامل" تداوم " در تبیین امپراطوری ایران است هنگامی که رنه گروسه به تاریخ پارس / ایران اشاره میکند .
ایرانیان ، که در نیمه راه بین مدیترانه اروپا و آسیای مرکزی قرار داشتند ، اولین کسانی بودند که سعی کردند امپراتوری اوراسیایی را از آسیا تا مدیترانه بسازند ، اما گسترش آنها به سمت اروپا در قرن پنجم قبل از میلاد توسط یونانیان متوقف شد.
آنگاه این سکانس تاریخی بر عهده اسکندر مقدونی محول شد تا در یک حمله بزرگ و رعد اسا ، خود را به آسیای مرکزی و هند رسانیده عملا موسس نخستین امپراتوری اوراسیا گردد. اتفاقی که تا حد زیادی امپراتوری ایران را محقق و عملی نمود.
سپس چیزی فوق العاده تر اتفاق افتاد: حضور همزمان امپراتوری های اشکانی و کوشانی بین امپراتوری روم و امپراتوری – هان - چین در دو قرن اول از هزاره اول.
این تعامل بود که برای اولین بار به تجارت تجاری و فرهنگی و ارتباط بین دو انتهای امپراطوری از اوراسیا ، رومی ها و تا چینی های هان اجازه فعالیت داد.
با این حال ، بزرگترین فضای سرزمینی اوراسیا ، که بین قرنهای 7 تا 10 ، پس از فتوحات اعراب تأسیس شد ، خلیفه های اموی و عباسی بودند. اسلام در قلب این فتوحات اعراب قرار داشت و ترکیب های قبلی امپراتوری از بین النهرین گرفته تا ایرانیان ، یونانیان و رومیان را مجددا در هم آمیخت.
از نظر تاریخی ، این اولین هلال اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی اوراسیایی، از قرن هشتم تا یازدهم ، قبل از اینکه چنگیز خان یک تنه یک صحنه بزرگ را رقم زند، به شمار می رفت.
همه اینها در ناخودآگاه جمعی ایرانیان و چینی ها بسیار زنده است. به همین دلیل است که قرارداد مشارکت راهبردی چین و ایران بسیار فراتر از یک توافق اقتصادی صرف 400 میلیارد دلاری است. این یک جلوه تصویری از آنچه احیای جاده های ابریشم به آن می پردازد می باشد. و به نظر می رسد آیت الله خامنه ای سال ها قبل از این واقعیت دیده بود که باد (بیابان) از کدام طرف می وزد.
7 اوت 2021 تارنمای اینفورماشین کلییرینگ هاوس برگردان علی اصغر شهدی Asghar. [email protected]