ستاره صبح-
شما از مشاوران رئیس دولت اصلاحات و چهرههای فعال جریان اصلاحات هستید. اخیراً آقای خاتمی طی اظهاراتی درباره انتخابات مجلس گفت: مردم به خاطر ایران به پای صندوقهای رأی بیایند. این همان حرفی است که مقام رهبری در زمان انتخابات ریاست جمهوری 92 مطرح کردند. فکر میکنید دلیل اینکه خاتمی این حرف را تکرار میکند چیست؟ اصلاحطلبان و رهبری جبهه اصلاحات دغدغه خود را حفظ کشور و تمامیت ارضی ایران میدانند. این موضوع به شکلی واقعبینانه به حفظ نظام سیاسی جمهوری اسلامی گره خورده است. این یک نگاه و رویکرد اصلاحطلبانه است که ذیل این راهبرد کلان، جامعه مدنی قرار دارد. درواقع جامعه مدنی بخشی از راهبرد حفظ ایران و تمامیت ارضی است که همواره مدنظر جریان اصلاحات قرار داشته و دارد. به نظر من نباید در شرایط فعلی انتخابات را تحریم کرد؛ چراکه تحریم انتخابات سنخیتی با رویکرد اصلاحطلبانه ندارد. وجه دیگر راهبرد حفظ ایران به هیئت حاکمه نظام سیاسی جمهوری اسلامی بازمیگردد. در اینجا سیاست جریان اصلاحات نه به تحریم و نه به مشارکت تحت هر شرایطی است؛ یعنی نه تنها اصلاحطلبان تمایلی به تحریم انتخابات ندارند، بلکه از سوی دیگر حضور در عرصه انتخابات تحت هر شرایطی را هم قبول نخواهند کرد. به نظر من خاتمی برداشت واقعبینانهای از یکسو نسبت به وضعیت جامعه و نقش مردم در حفظ ایران و از سوی دیگر وظیفه هیئت حاکمه کشور برای فراهم آوردن زمینه مشارکت حداکثری دارد. هنر خاتمی این است که در این سخن هم به جامعه مدنی و مطالبات آن نگاه کرده و هم وظایف حاکمیت را در برگزاری انتخابات گوشزد کرده است.
اشاره کردید به اینکه جریان اصلاحات ذیل راهبرد کلان حفظ ایران تلاش میکند دو سیاست نه به تحریم و فراهم آوردن زمینه مشارکت حداکثری برای انتخابات دوم اسفند ماه مجلس را در پیش گیرد. در بخش اول اصلاحطلبان مختارند که انتخابات را تحریم کنند یا نه، اما در بخش دوم جریان اصلاحات اختیاری ندارد؛ یعنی حاکمیت تعهدی نداده است که زمینه مشارکت مردم را آنگونه که مدنظر جریان اصلاحات است فراهم کند. تحلیل شما دراینباره چیست؟ پاسخ پرسش شما در مسئله «مشروط» کردن حضور در انتخابات است. اگر دقت کنید حرف خاتمی این است که همزمان با عدم تحریم انتخابات، مشارکت باید مشروط به فضای باز و امکان حضور نمایندگان شایسته در انتخابات باشد. باید دانست که یک کنشگر سیاسی در هر سطحی که باشد، تکلیف سیاسی و اجتماعی خود را ادا میکند. به نظر من خاتمی با این سخن به عنوان شخصی سیاسی، اجتماعی و کاریزماتیک تکلیف سیاسی خود را ادا کرده و به عبارتی با جامعه و حاکمیت اتمامحجت کرده است. درست است که تصمیم گیرنده نهایی مردم هستند، اما اصلاحطلبان و خاتمی علاوه بر اینکه دغدغه حفظ کلیت نظام سیاسی را دارند، به همان میزان دغدغه جامعه مدنی را هم دارند؛ بنابراین اگر نمیتوانند از نظر اجرایی کاری کنند، اما به حاکمیت میگویند اگر زمینه حضور پرشور مردم فراهم نشود، ایران و تمامیت ارضی با چالش مواجه خواهد شد. از سویی فراموش نکنیم که در دهه 70 در شرایطی که کمتر کسی پیشبینی میکرد حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری 76 تا آن اندازه پرشور باشد، شاهد حضور بینظیر مردم بودیم. جامعه ایران با وجود مشکلاتی که با آنها دستبهگریبان است، غیر قابل پیشبینی است و چه حضورش در پای صندوقهای رأی پرشور باشد و چه نه، پیام سیاسی خود را به هیئت حاکمه منتقل خواهد کرد.
حوادث دی ماه 96 یک نقطه عطف در تاریخ بعد از انقلاب بود؛ چراکه برای نخستین بار معترضان شعار عبور از جریانهای اصلی سیاسی کشور را سر دادند. به نظر میرسد به دلیل ناکارآمدیهایی که وجود داشته و دارد، این پرسش در ذهن بخشی از مردم پیش آمده که فارغ از بازیهای جناحی و سیاسی داخلی چه زمانی باید برای خودشان و سرنوشتشان به پای صندوقهای رأی بیایند؟ بیش از سه دهه است که تدابیر غلط برخی نهادهای سیاسی موجب شده تا کارکرد صندوق رأی تضعیف شود. من ادعای جامعه مدنی ایران مبنی بر اینکه جریانهای سیاسی کار چندانی برای مردم نکردهاند را قبول دارم. مردم تاکنون تا این اندازه کماثر بودن صندوقهای رأی را شاهد نبودهاند؛ به همین خاطر است که من و دیگر اصلاحطلبان بر این عقیدهایم که اگر فردا گشایشی در فضای سیاسی کشور ایجاد شود، مردم از آن استقبال خواهند کرد و یک شگفتی دیگر در انتخابات دوم اسفند ماه مجلس شکل خواهد گرفت. این هنر حکومت و نهادهای حکومتی است که فضا را به گونهای تغییر دهند تا مردم در اسفند ماه با احساس کارآمدی و کارساز بودن صندوقهای رأی در انتخابات حاضر شوند. خاتمی و بزرگان جریان اصلاحات هنوز به مردم امید دارند، آن هم با وجودی که نقشی در سیاست و حکومت ندارند و متحمل فشار هستند. با این حال دغدغه ایران و تمامیت ارضی موجب شده تا آنها علیرغم فشارهای موجود از جامعه ایرانی برای حاضر شدن در پای صندوقهای درخواست کنند. متأسفانه یکی از مشکلات اساسی در این زمینه تفسیر به رأی دستگاه نظارت از قانون اساسی درباره احراز صلاحیت افراد است. قانونی شدن نظریه استصوابی در مجلس چهارم با اصل 99 قانون اساسی مغایرت دارد.