کد خبر : 194931 تاریخ : ۱۴۰۰/۴/۲۹ - 02:56
دلیل هجمه‌ها به اصغر فرهادی چیست؟

محسن منوچهری- روزنامه‌نگار

ستاره صبح آنلاین-قانع کردن و فهماندن به موافقین و مخالفین متعصب اصغر فرهادی که فرهادی درآن‌واحد هم فیلم‌ساز باسواد و درجه یکی است و هم مناسبات سیاسی و فرهنگی جشنواره‌های جهانی را می‌فهمد و رعایت می‌کند، یکی از سخت‌ترین کارهای دنیاست. مخالفانش او را صرفاً یک فیلم‌سازِ سیاه‌نما معرفی می‌کنند که هر چه جایزه در آن ور آب به دست آورده به خاطر مسائل سیاسی است و موافقانش هم او را یک فیلم‌ساز کاملاً هنری و سینمایی قلمداد می‌کنند که جوایزش را صرفاً از هوش و استعداد سینمایی خود به ارمغان آورده است. پرسش مهمی که پیش می‌آید این است که آیا کسانی که تنها مسائل سیاسی را در موفقیت‌های اصغر فرهادی در جشنواره‌های جهانی دخیل می‌دانند، نمی‌دانند که در همین جشنواره‌ی فیلم فجر خودمان هم تنها فیلم‌هایی می‌توانند مجوز ساخت و اکران در جشنواره را به دست آورند که از فیلترهای سیاست‌گذاران وزارت ارشاد عبور کرده باشند؟! اما آیا غیرازاین است که همان فیلم‌هایی هم که از این فیلترهای سخت و عجیب عبور می‌کنند، باید بالاترین استاندارهای فنی و ساختاری را نسبت به دیگر فیلم‌های متقاضی جشنواره داشته باشند؟! مثل فیلم‌های «ماجرای نیمروز» و «شبی که ماه کامل شد» که هم در موضوع وزارت ارشاد را راضی نگه می‌دارد و هم در ساختار قوی و منسجم هستند؛ یعنی درآن‌واحد هم تن به سیاست‌ها و فیلترهای هیئت بازبینی می‌دهند و هم موظف‌اند که ازلحاظ فیلم‌نامه و ساختاری قوی و منسجم باشند. حالا اصغر فرهادی هم برای شرکت و موفقیت در جشنواره‌های جهانی، هم باید موضوع و نوع نگاهش با سیاست‌گذاران این جشنواره‌های بین‌المللی همخوانی داشته باشد و هم ساختاری قدرتمند در فیلم‌نامه و کارگردانی داشته باشد و نمی‌تواند فقط یکی از این خصیصه‌ها را داشته باشد و در جشنواره‌های جهانی هم موفق باشد.

انکار توانایی‌های فنی فرهادی که غیر از هوش و تکنیک فیلم‌نامه‌نویسی و تسلط بر کارگردانی و طراحی صحنه و لباس، یکی از بازی‌گیرترین کارگردانان تاریخ سینماست که حتی از کودکان تازه از شیر برداشته شده هم بازی‌ای در سطح جایزه می‌گیرد، انکاری بس جاهلانه و بزرگ است. کارگردانی که از منتقدان بزرگ و مستقل بین‌المللی تائید و تحسین دیده و مدام از او در نشریات مستقل و معتبر خارجی تعریف و تمجید می‌شود؛ اما بااین‌حال فرهادی خارج از حوزه سینما هم انسانی باهوش، معتدل و صبور است و تعامل با اقشار مختلف فکری را که بعضاً در پی ایجاد درگیری و نفاق هستند را خوب بلد شده است. این رفتار معتدل فرهادی عیب او نیست، بلکه حسن اوست. شاید اگر صبوری‌ها و خویشتن‌داری‌های به‌موقع او نبود و به سیاق دیگر تندروها تن به مصاحبه‌های تند و رادیکال می‌داد، سینمای ایران هیچ‌وقت نمی‌توانست افتخار به دست‌ آوردن جوایز اسکار و برلین را داشته باشد و صاحب یکی از مهم‌ترین سینماهای جهان شود که این افتخارش نه‌فقط برای فرهادی، بلکه برای تاریخ سینمای ایران است. فرهادی شاید سیاهی‌های جامعه‌ ایران را نشانمان دهد، ولی به سیاق برخی کارگردانان، سیاه‌نما نیست و کارکردش صرفاً آینه‌ی وضعیت موجود است. کارگردانی که با ساختاری منسجم در کارگردانی و با موضوعی قابل‌درک و جهان‌شمول در فیلم‌نامه همذات‌پنداری مخاطبان جهانی را برانگیخته و فیلم‌های او لزوماً مختص به جغرافیایی خاص نیست و نگرانی او برای نوع بشر، یک‌ دغدغه و نگرانی جهانی محسوب ‌می‌شود.