کد خبر : 194903 تاریخ : ۱۴۰۰/۴/۲۸ - 02:13
یادداشت اختصاصی جنگ آب/ نقش استعمار در شکل‌گیری هیدروپلیتیک خاورمیانه/ آیا طالبان به‌حق آبه هیرمند و تالاب هامون احترام خواهد گذاشت؟

رحمان معروف‌خانی-کارشناس حوزه آب

ستاره صبح آنلاین-بروز تنش‌ها و ظهور برخی از بحران‌ها در حوضه‌های آبی مشترک، طی قرن‌های گذشته توسط استعمارگران باسیاست‌های از قبل تعیین‌شده در خاورمیانه پایه‌گذاری شده و اکنون نتیجه این سیاست‌های بی‌خردانه را نسل جدید تجربه می‌کند. وضعیت کنونی رودخانه‌های هیرمند، دجله، فرات، اردن، نیل و... ناشی از همین سیاست‌گذاری‌هاست.
 درگذشته دشت سیستان و منطقه زابل به دلیل وجود رودخانه پر آب هیرمند و تالاب‌های آن مرکز انبار غله شرق بوده و تا دهه‌های اخیر نیز کشاورزی و شیلات در این منطقه رونق داشته است.
تا قرن‌های اخیر خاورمیانه عمدتاً شامل دو سرزمین بزرگ ایران و عثمانی بوده و هر یک نیز تهدیدی برای مستعمرات غرب و اروپا بودند. حمله سنگین نادرشاه به هندوستان و فتح «دهلی» توسط او در سال 1739 میلادی (18 سال قبل از تسلط کامل انگلیس بر هند)، علاوه بر آنکه از توان حکومت‌های هند برای مقاومت در برابر انگلستان کاست، لندن را هوشیار کرد که ایران دسترسی زیادی به هند داشته و در تأمین امنیت شبه‌قاره، نقش اساسی داشت. درنتیجه فروپاشی یا مهار ایران، تنها راه تسلط بی‌قیدوشرط بر هندوستان بود. شاید به همین دلیل بود که 10 سال پس از قتل نادر و چندپاره شدن ایران، انگلستان اولین تهاجم خود را به هندوستان آغاز کرد و با تصرف «بنگال»، استقرار نظامی و سیاسی خود را در مشرق زمین، آغاز کرد.
 ازآنجایی‌که انگلستان بر شبه‌قاره هند و اطراف آن اشراف داشت منطقه سیستان و خراسان بزرگ را به‌عنوان یکی از پایگاه‌های اساسی اجتماعی و کشاورزی ایران تهدیدی برای مستعمره خود می‌دید و سعی کرد تا این توازن را از بین ببرد. ازاین‌رو هدف قرار دادن منابع آبی تغذیه رودخانه هیرمند و تالاب هامون به‌عنوان یک طرح بلندمدت موردتوجه قرار گرفت و نظر به اینکه حوضه هیدرولوژیکی رودخانه هیرمند و تالاب هامون عمدتاً در کشور افغانستان واقع‌شده، دولت انگلیس در دوره قاجاریه با حمایت از استقلال افغانستان مقدمات از بین بردن منابع آبی دشت سیستان را باهدف تضعیف ایران و خارج کردن کنترل منابع آبی شرق ایران از دولت مرکزی زمینه‌سازی کرد که بعدها با جدا شدن افغانستان و احداث سد کجکی و به‌تازگی بهره‌برداری از سد کمال خان در 100 کیلومتری مرز ایران بر روی سرشاخه‌های رودخانه هیرمند، برنامه بلندمدت استعمار به‌عنوان ایجاد تهدید زیستی تکمیل شد. در فروردین سال 1400 اشرف غنی به هنگام افتتاح سد کمال خان با کنایه گفت: «آب را در برابر نفت می‌دهیم!» البته با پیشروی ماه گذشته طالبان در افغانستان، اشرف غنی اخیراً در سخنرانی جدید خطاب به طالبان اعلام کرد که آب را به چه کسانی خواهید داد! تجزیه‌وتحلیل این جملات ازلحاظ هیدروپلیتیک جای تأمل خواهد داشت، لذا باید از برخی جریان‌های داخلی که این روزها متحیرانه حامی طالبان شده‌اند، پرسید که آیا این گروه سیاسی واقعاً به‌حق آبه هیرمند و تالاب هامون احترام خواهد گذاشت؟ آیا در قبال به رسمیت شناختن این گروه بر سر مسائل آبی نیز گفت و گویی صورت گرفته است؟
با بروز خشک‌سالی‌های اخیر در کشور و کاهش یا قطع حق آبه رودخانه هیرمند (26 مترمکعب بر ثانیه) علیرغم آخرین توافق‌نامه بین ایران و افغانستان در سال 1351، با افزایش رشد جمعیت نیازهایی نظیر مواد اولیه غذایی، اشتغال در بخش کشاورزی، آب شرب و... آن مناطق در مسیر بحرانی گرفته است و اگر از تمامی ظرفیت‌های حوزه‌های مدیریتی مختلف طی یک برنامه جامع مدون بهره‌گیری نشود، آثار جبران‌ناپذیر آن در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی اثرگذار بوده و نتایج آن سیاست‌های استعماری قابل‌لمس‌تر خواهد بود.
استعمار همین سیاست‌گذاری را بر روی دولت عثمانی پیاده کرد. پس از جنگ جهانی اول و شکست دولت عثمانی استعمارگران طی توافق‌نامه سایکس–پیکو قلمروی عثمانی در خاورمیانه را تجزیه و بین یکدیگر تقسیم کردند. در این تقسیم‌بندی استفاده از مؤلفه‌های تفرقه‌افکنانه قومیتی، مذهبی، حوضه‌های آب مشترک و... در شکل‌گیری کشورهای جدید دخیل بودند که جای بحث مؤلفه‌های قومیتی و مذهبی در این یادداشت نیست، اما برای نابودسازی کشاورزی دشت‌های اطراف دجله و فرات استعمار کنترل سرشاخه‌های این رودخانه را از بالادست منفک کرد که بعدها با استقلال ترک‌های آناتولی و شکل‌گیری ترکیه و استقلال آن، عمده حوضه‌های آبریز بالادست این رودخانه‌ها در کشور ترکیه قرار گرفت.
کاهش دبی رودخانه‌های دجله و فرات و از بین رفتن کشاورزی در این دشت‌ها و آغاز حرکت ریز گردها به‌سوی ایران در دهه اخیر نتیجه همان سیاست‌گذاری است که اخیراً با پیاده‌سازی ابر پروژه «گاپ» توسط ترکیه شرایط برای خاورمیانه بحرانی و پیچیده‌تر شده است.
رودخانه اردن نیز یکی دیگر از رودخانه‌های خاورمیانه است که عمده حوضه آبی آن در فلسطین و اندکی در کشور سوریه قرارگرفته است و عملاً با آن نوع نحوه تقسیم‌بندی کشورهای تجزیه‌شده از دولت عثمانی، کنترل تأمین آب مردم اردن و حتی فلسطینی‌ها نیز در دست رژیم اسرائیل قرارگرفته است. شایان‌ذکر است توافق‌نامه پیشنهادی آمریکا موسوم به «معامله قرن» نیز همه موضوعات را در برمی‌گیرد به‌جز حل‌وفصل موضوع مهم و حیاتی آب!
در دهه اخیر سیاست‌های آبی رژیم اسرائیل جایگزین استعمار در خاورمیانه شده و این رژیم با استفاده از سلاح آب در پی کنترل و تهدید نظام‌های سیاسی پیرامون خود است. یکی از مهم‌ترین سیاست‌های رژیم اسرائیل تضعیف کشور مصر به‌عنوان تهدید اصلی خود است. به عنوان نمونه در کشور اتیوپی، رژیم اسرائیل کنترل سد النهضه احداث‌شده بر روی سرشاخه دیگر رودخانه نیل را توسط شبه‌نظامیان طرفدار خود در اختیار گرفته است. با این شرایط عملاً بحران تأمین مواد غذایی طی دهه‌های آینده در مصر قابل پیش‌بینی خواهد بود.
آری مردمان خاورمیانه با قومیت‌ها و مذاهب مختلف قرن‌ها به‌صورت مسالمت‌آمیز و بافرهنگ دوستی در کنار یکدیگر می‌زیسته‌اند، اما سیاست‌گذاری‌های خطرناک استعمار درگذشته و جانشین کنونی آن‌ها یعنی رژیم اسرائیل تنش‌های خطرناکی را در منطقه خاورمیانه پایه‌گذاری کرده که چه‌بسا ممکن است در آینده این موضوع به جنگ آب بین کشورها تبدیل شود.