کد خبر : 103590 تاریخ : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵ - 00:09
سرمقاله حاشیه‌های سفر قالیباف به روسیه و شعار ناشیانه «مرگ بر روحانی»

ستاره صبح-

نویسنده در این نوشتار به سه موضوع مهم که در هفته گذشته اتفاق افتاد و پرحاشیه شد و نشان داد که اصولگرایان چقدر در روابط بین‌الملل و مخالفت با رئیس‌جمهور ناشیانه و بدون تدبیر عمل می‌کنند می‌پردازد.
اول: سفر قالیباف به مسکو باهدف ملاقات با پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و تقدیم پیام رهبری به وی. دیداری که انجام نشد و قالیباف پیام را به فرد دیگری داد که به لحاظ پروتکل‌های بین‌المللی دارای اشکال بود و جایگاه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان ضعیف و بد جلوه داد. پس از انجام سفر معلوم شد که نظر کارشناسی وزارت خارجه درباره این سفر منفی بوده و از قبل پیش‌بینی‌شده بود که «پوتین» حاضر به ملاقات با «قالیباف» نخواهد شد، بااین‌وجود سفر انجام و حاشیه‌ساز شد. حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان که محمود احمدی‌نژاد را «انقلابی و سوپر حزب‌اللهی» می‌دانست، به دفاع از سفر قالیباف پرداخت و به اصلاح‌طلبان و برجام هم تاخت و آن‌ها را «غرب‌زده» نامید و از سیاست نگاه به شرق دفاع کرد. حال اگر کسی پیدا شود او را «شرق‌زده» بنامد پاسخ وی چه خواهد بود؟ او و همفکرانش که از سیاست به نگاه شرق حمایت می‌کنند باید بدانند که به دلیل اینکه روسیه تزاری به ایران حمله و 27 شهر قفقاز را از ایران جدا کرد  و پس از جنگ جهانی هم در ایران جنایت و سربازانش به زنان ایرانی تجاوز کردند، مردم ایران خاطره تلخی از روس‌ها دارند. و درزمانی که دولت اصولگرا روی کار بود، روس‌ها پای شش قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت را امضا کردند. طرفداران نگاه به شرق قدری درباره رفتار چین و روسیه در برابر ایران تأمل کنند تا دریابند که این دو کشور باکارت ایران با آمریکا علیه کشورمان بازی کرده و می‌کنند. وی گفته که برجام ده‌ها مشکل کمرشکن برای مردم ایجاد کرده است. این در حالی است که پس از توافق برجام رشد اقتصادی در سال‌های 94 ،95 و 96 که در دوره احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور موردحمایت کیهان تا منفی 6 درصد سقوط کرده بود، یعنی «کیک» اقتصاد و سفره مردم 6 درصد کوچک‌شده بود اما پس از برجام رشد اقتصادی تا 12 درصد هم رسید. اشتباه این بود که وقتی ترامپ سرکار آمد و پیشنهاد مذاکره داد تندروها به‌جای استقبال از آن، به جنگ ترامپ رفتند. به عقیده بسیاری از تحلیلگران با ترامپ غیرکلاسیک و تاجرمسلک بهتر می‌شد معامله کرد تا جو بایدن کلاسیک که دارای یک تیم باتجربه در روابط خارجی است که باقدرت نرم با کشورها ازجمله جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد و امکان احیای برجام اگر وجود داشت، با مصوبه مجلس و آغاز غنی‌سازی اورانیوم 20 درصدی، اخراج بازرسان آژانس در روز سوم اسفند و خروج ایران از پروتکل الحاقی، ممکن است از بین برود. این مصوبه دست‌پخت مجلس حداقلی موردحمایت کیهان است، بنابراین بهتر است شما با نویسنده یا فرد دیگری مناظره کنید تا معلوم شود نقش شما و دیگران در ناکارآمد شدن دولت و برجام چه بوده است؟
دوم: بیانیه پایانی راهپیمایی 22 بهمن که در آن نقش امام خمینی در پیروزی انقلاب و تثبیت آن کمرنگ دیده شد. موضوعی که واکنش گسترده‌ای در پی داشت. بدون شک اگر رهبری قاطع امام نبود، انقلاب یا پیروز نمی‌شد و یا پیروزی آن به تأخیر می‌افتاد. در همه خیزش‌ها چه از نوع انقلاب یا انجام اصلاحات، نقش بانیان و پایه‌گذاران همواره در یادها و خاطره‌ها می‌ماند. علت این است که نقش بنیان‌گذار جمهوری اسلامی مثل قانون اساسی در سایه است، یعنی روش و منش بنیان‌گذار انقلاب مثل قانون اساسی است که قابل‌احترام است. برای نمونه وقتی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی درباره انتخابات گفته‌اند «میزان رأی مردم است» اگر عده‌ای بیایند مانع انتخاب مردم شوند و مجلس حداقلی مثل مجلس یازدهم درست کنند، بامشی بنیان‌گذار انقلاب جور درنمی‌آید. همان‌طور که در روزهای اخیر گفتند و نوشتند (جماران) اگر امام نبود دیگران هم نبودند، پس به حاشیه راندن نقش امام در انقلاب «شبهه‌ناک»، قابل‌تأمل و معنادار است.
سوم: پرسش این است که مرگ بر این‌وآن گفتن چه سودی برای مردم و کشور دارد. اگر تأثیر داشت تاکنون باید آمریکا و اسرائیل از بین می‌رفتند، درگذشته مرگ بر شوروی که پوتین هم جزء آن بود گفته می‌شد آیا شوروی به خاطر این شعار از بین رفت یا اینکه در دوره جنگ سرد ناکارآمد شد و در محاصره اقتصادی و رسانه‌ای غرب قرار گرفت، فروپاشید؟ آنچه قابل‌تأمل و معنادار است، این بود که در مراسم سالگرد انقلاب عده‌ای می‌گفتند مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل عده‌ای دیگر به‌جای تکرار آن شعار می‌دادند «مرگ بر روحانی». وقتی مرگ بر روحانی گفته می‌شود، یعنی توهین به شعور 24 میلیون ایرانی که در روز 29 اردیبهشت 96 به حسن روحانی رأی دادند. به عقیده نویسنده انقلاب سطح دانش و آگاهی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم را بالابرده که پیش از انقلاب نبود. دستاورد مهم دیگر انقلاب یکی «قانون اساسی» و دیگری «انتخابات» بود که اولی کامل اجرا نمی‌شود و دومی با بهره‌گیری از نظریه «نظارت استصوابی» که از انتخابات مجلس چهارم آغاز شد نتیجه‌اش حذف شایستگان و تشکیل مجلس حداقلی و پرحاشیه یازدهم شده که این مجلس مورد قبول اکثریت مردم نیست.