کد خبر : 103320 تاریخ : ۱۳۹۹/۱۰/۱۴ - 00:08
به مناسبت درگذشت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی بررسی شد مرور زندگی و مواضع پدر معنوی جبهه‌پایداری اشاره: آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، متولد 1313 در یزد، رئیس موسسه آموزشی-پژوهشی امام‌خمینی(ره) قم بود که جمعه‌شب در سن ۸۶ سالگی درگذشت. رهبر انقلاب روز گذشته در حیاط بیت رهبری بر پیکر وی نماز خواندند و در پیام تسلیت خود نیز نوشتند: «خدمات ایشان حقاٌ و انصافاً کم‌نظیر است». مصباح یزدی سابقه عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مجلس خبرگان رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی را در کارنامه خود داشت. او در سخنرانی‌های پیش از خطبه‌های نمازجمعه تهران درباره مباحثی ازجمله رأی مردم، حکومت اسلامی، ولایت‌فقیه و انتخابات سخنرانی می‌کرد که بازتاب‌های متفاوت داشت. او در بین اصولگرایان به‌عنوان معلم اخلاق و در بین اعضای جبهه پایداری به‌عنوان «پدر معنوی» شناخته می‌شد. او در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد از حامیان پروپاقرص وی بود و در دو انتخابات ۸۴ و ۸۸ از کاندیداتوری احمدی‌نژاد حمایت کرد. در انتخابات سال 92 هم درحالی‌که جبهه پایداری از سعید جلیلی حمایت می‌کردند، مصباح یزدی از باقر لنکرانی (وزیر بهداشت احمدی‌نژاد) حمایت کرد. مصباح یزدی که از دوره دوم مجلس خبرگان رهبری نماینده استان تهران در این مجلس بود، در انتخابات دوره پنجم در سال ۱۳۹۴ موفق به کسب رأی کافی نشد و از ورود به این مجلس بازماند. البته در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس خبرگان در اسفند98 مصباح یزدی از استان خراسان رضوی کاندیدا شد و به مجلس خبرگان راه یافت اما به دلیل شیوع کرونا، جلسات این مجلس برگزار نشد. برخی از مواضع و دیدگاه‌های این روحانی تأثیرگذار بر حوزه را در ادامه می‌خوانید.

ستاره صبح-

پس از درگذشت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، رهبر انقلاب با صدور پیامی نوشتند: «ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه‌ی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربیت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابی در همه‌ی میدان‌هایی که احساس نیاز به حضور ایشان می‌شد، حقاً و انصافاً کم‌نظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلندمدت است.» همچنین حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی، یادگار امام در پیامی نوشت: «درگذشت عالم متفکر آیت‌الله مصباح یزدی موجب تأثر دوستداران و علاقه‌مندان ایشان شد. بی‌شک تأثیر ایشان در بسط تفکر فلسفی در حوزه‌های علمیه که ناشی از حضور و تدریس درازمدت ایشان بوده است از یادگارهای ارزشمند ایشان خواهد بود. این‌جانب ضمن عرض تسلیت درگذشت این فقید سعید به خانواده محترمشان غفران واسع الهی را برایشان مسئلت دارم.»

علت شهرتش چه بود؟
اشتهار او به سبب سابقه مبارزاتی یا ارتباط با امام خمینی در سال‌های پیش از انقلاب نبود. چراکه اگر در ردیف روحانیونی چون آیت‌الله طالقانی و منتظری در مرتبۀ نخست و آیت‌الله بهشتی، مطهری، خامنه‌ای‌، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی بود قطعاً به عضویت شورای انقلاب درمی‌آمد یا مانند هر یک از افراد پیش‌گفته احکام متعدد از امام دریافت می‌کرد حال‌آنکه در طول ده سال اول جمهوری اسلامی از جانب رهبر فقید انقلاب به هیچ مسؤولیتی منصوب نشد حتی عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی. حال‌آنکه در مناظره مشهور در مقابل چهره‌های مارکسیست، در کنار دکتر سروش قرار داشت و نه مانند دهه‌های بعد مقابل او؛ و خاطرۀ روحانی‌ای آرام و متین و اهل استدلال را در اذهان مخاطبان ثبت کرد. بااین‌همه و درحالی‌که امام خمینی روحانیون انقلابی را به سمت‌های متعدد منصوب می‌کرد هیچ حکمی برای او صادر نشد. به گزارش عصرایران، می‌توان گفت او پس از دوم خرداد 1376 و نقشی که برای مقابله با گفتمان جامعۀ مدنی بر عهده گرفت و به‌عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعۀ تهران، آرای رئیس‌جمهور وقت یعنی سیدمحمد خاتمی در باب مردم‌سالاری، جامعۀ مدنی، تساهل، تسامح و خشونت را به‌صراحت نفی می‌کرد و ازاین‌پس نام او بر سر زبان‌ها افتاد. او بعد‌تر با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم وارد جدل شد. هاشمی رفسنجانی از جلسۀ صبحانه‌ای در اواخر دهۀ 40 گفت که آیت‌الله خامنه‌ای هم حضورداشته و در آن نشست آقای مصباح از همکاری سیاسی با آقای هاشمی درراه مبارزه امتناع می‌کند و عملاً سرگرم بحث‌های خود می‌شود و ازاین‌رو می‌توان دریافت که چرا امام خمینی هیچ مسؤولیت سیاسی یا قضایی را به او نسپرد.
حمایت و برائت از احمدی‌نژاد
تا پیش از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، جایگاه آیت‌الله مصباح یزدی، بیشتر یک جایگاه علمی، فلسفی و حوزوی بود و آنچه مردم از او در قاب تلویزیون دیده بودند، مناظره‌هایش در اواخر دهه هفتاد در خصوص «فلسفه سیاسی اسلام» و موضوع «تساهل و خشونت» بود. اما بعد از حمایت‌های او از محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و 88، چهره او تغییر کرد. به گزارش ایسنا، یکی از اظهارات پربحث آیت‌الله مصباح در این ایام، سخنان او در تابستان ۸۸ بود که گفت: «وقتی رئیس‌جمهوری از سوی رهبری نصب و تأیید می‌شود، به عامل او تبدیل‌شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می‌شود. وقتی ریاست‌جمهوری حکم ولی‌فقیه را دریافت کرد، اطاعت از او نیز مانند اطاعت از خداست». اما فاصله آیت‌الله از رئیس دولت دهم، با نزدیک شدن هر چه بیشتر احمدی‌نژاد به یار دیرینش اسفندیار رحیم‌مشایی، بیشتر و بیشتر شد تا اینکه آخرین پیوندهای احمدی‌نژاد و مصباح، با ۱۱ روز خانه‌نشینی رئیس‌جمهوری وقت از هم گسست و آیت‌الله را به این جمع‌بندی رساند: «بیش از ۹۰‌ درصد معتقدم که او سحر شده است. این وضعیت ابداً طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمی‌کند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد.» آیت‌الله مصباح یزدی البته به انتقادها درباره حمایتش از احمدی‌نژاد هم پاسخ داد: «حمایت ما از کسی است که در مسیر اسلام حرکت می‌کند. وقتی وی مسیرش را از اسلام تغییر داد، حمایت ما نیز برداشته خواهد شد.»

دیدگاه درباره هاشمی و خاتمی
آن‌گونه که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با ذکر خاطره‌ای در دیدار با خانواده شهید قدوسی گفته بود، مصباح یزدی در سال 48 «مبارزه در کنار مجاهدین خلق و چپ‌ها» را «حرام» می‌دانست (تابناک). درحالی‌که بعدها مصاحبه‌ای از مصباح منتشر شد که گفته بود در آن سال به آقای هاشمی گفته «من تاکسی را نشناسم که برای اسلام کار می‌کند، با او همکاری نمی‌کنم.» کمی بعد سیدحسن خمینی به این جدال لفظی واکنش نشان داد و گفت: «افرادی قبل از انقلاب وارد مبارزه نشدند و آن را حرام اعلام کردند و مخالف مبارزه بودند.» (تابناک). او درباره هاشمی و خاتمی هم اظهاراتی داشت. آیت‌الله مصباح یزدی شهریور سال ۸۵ در جلسه پرسش و پاسخ همایش دفتر پژوهش‌های فرهنگی در مشهد، در پاسخ به سؤالی درباره رابطه‌اش با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: «من با ایشان از ۵۴ سال پیش، دوستی و رفاقت داریم. همکاری‌هایی داشتیم. ایشان از قدیمی‌ترین دوستان من است... ولی از جهت فکری و مشی عملی، اختلاف‌هایی داریم. رفاقت دیرین ما، به این معنا نیست که در همه مسائل، افکارمان همسو است. در پاره‌ای از مسائل پس از انقلاب اختلاف‌نظر داریم... در مسائلی از ولایت‌فقیه و مشی عملی در برخی امور، دیدگاه‌های ایشان را نمی‌پسندم. هرچه وظیفه شرعی داریم عمل می‌کنیم. رفاقت، حجت‌آور نیست». مصباح در همین جلسه درباره سیدمحمد خاتمی هم گفت: «در یکی از اجلاسیه‌ها آقای خاتمی کنار من نشستند و گفتند چرا با ما بی‌مهری می‌کنی؟ گفتم من بر اساس وظیفه شرعی خود عمل می‌کنم، شما هم بر اساس وظیفه عمل کنید. هر کس باید حجت شرعی نزد خدای متعال داشته باشد».

جایگاه رأی و نظر مردم
آن‌گونه که خبرگزاری ایسنا نوشته، یکی از پربحث‌ترین اظهارات سیاسی آیت‌الله مصباح یزدی، اظهارات او در باب جایگاه رأی و نظر مردم در حکومت بود و این‌گونه معروف شد که آیت‌الله، رأی مردم را تزئینی می‌داند و اعتقادی به دموکراسی ندارد. در تمام سال‌های گذشته، برخی رسانه‌ها و اشخاص، این جملات تقطیع‌شده را به مرحوم مصباح یزدی منتسب کرده‌اند: «پذیرفتن اسلام با پذیرش دموکراسی در قانون‌گذاری سازگار نیست»، «ملاک قرار دادن سلیقه مردم، اندیشه غربی است و ازنظر اسلام باطل است»، «این حکومت باید از سوی مردم پذیرفته شود چون حکم خداست»، «این‌ها ارزش‌های اسلامی نیست، مثل دموکراسی و آزادی»، «قرار دادن هدفی به نام جمهوری در کنار اسلام، نوعی شرک است»، «انتخاب واژه جمهوری برای نفی سلطنت بود، نه جمهوری تحت آرا و هوس‌های مردم»، «باید حکومت اسلامی را بپذیرید ولو اینکه این حکومت به‌زور متوسل شده باشد»، «عده‌ای بی‌شرمانه می‌گویند امام برای حکومت جمهوری قیام کرد»، «انتخابات به‌اندازه مسائل روزمره هم برای مردم اهمیت ندارد»، «قبول جمهوریت توسط امام برآمده از یک مصلحت بود و نه اعتقاد» و ... .

اصولگرایان بدون مصباح
وب‌سایت خبری تحلیلی عصرایران در گزارشی با عنوان «درگذشت 3 آیت‌الله و پایان عصر شیخوخیت در اصول‌گرایی» از «آیت‌الله مهدوی کنی به‌عنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران، آیت‌الله محمد یزدی به‌عنوان رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و آیت‌الله مصباح یزدی به‌عنوان رهبر معنوی جبهه پایداری» به‌عنوان سه زعیم اصولگرایان نام برد و نوشت: «معمولاً فهرست‌های جناح راست ایران با امضای این سه نفر تهیه می‌شد و به اصلاح توافق جامعتین و آیت‌الله مصباح، تکلیف اصول‌گرایان را مشخص می‌کرد. با درگذشت آیت‌الله مصباح یزدی به‌صورت رسمی این مثلث به پایان کار خود رسید و به نظر می‌رسد درگیر داستان اصول‌گرایی قرار نیست زیر عبای روحانیت نوشته شود و شکل بگیرد. با درگذشت این سه آیت‌الله این پیام را به فضای سیاسی کشور صادر کرد که اصول‎گرایی به پایان عصر شیخوخیت یا همان ریش‌سفیدی رسیده است و دیگر نمی‌شود انتظار داشت، صدای مشترکی از جریان راست ایران بیرون بیاید. اصول‌گرایان در هيچ زمان ديگري، با چنين بحران رهبري روبرو نبودند... نبود رهبران كاريزماتيك در ميان اصول‌گرایان كه توان جمع‌کردن اين جريان در زير يك چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا اين تفكر سياسي دچار چنددستگي و اختلاف شديد شود. به نظر می‌رسد به‌طور رسمی کار از دست روحانیت خارج‌شده است و جایگاه آیت‌الله مهدوی کنی، محمد یزدی و مصباح به لاریجانی، جلیلی و قالیباف رسیده است. سه سیاستمداری که زیر یک چتر قرار دارند اما هرکدام مسیر جدایی را می‌روند و راضی به هم مسیر شدن با یکدیگر نیستند.»