کد خبر : 612024 تاریخ : ۱۴۰۳/۱/۲۰ - 03:50
امیل دورکیم- ترجمه‌ سارا شریعتی تلاش امیدبخش برای یافتن راه‌های خروج

جوامع ما می‌توانند به این تزلزلی که متحملش می‌شوند مفتخر باشند چرا که این تزلزل از این ناشی می‌شود که آنها با گذشتن از یک دورهٔ تعادل که در آن می‌توانستند به یمن گذشته خود زندگی راحتی داشته باشند، ناگزیر از تجدید خود هستند و خویشتن را به سختی و با درد جست و جو می‌کنند.

آرمانها و الهه‌هایی که تجسم این آرمانها بودند امروزه در حال مرگند .چرا که دیگر به قدر کافی پاسخ‌گوی نیازهای جدیدی که در حال شکل گیری اند نیستند و آرمانهای جدیدی که برای ما و جهت دادن به زندگی ما لازمند، هنوز به دنیا نیامده‌اند . بدین ترتیب ما در دوره‌ای واسط زندگی می‌کنیم، دورۀ سردی اخلاقی که مبین جلوه های متنوعی هستند که ما هر لحظه شاهدان مضطرب یا مغموم آنهاییم. اما کیست که احساس نکند در اعماق جوامع، حیات متراکمی در حال تکوین است، حیاتی که در صدد جست و جوی راه‌های خروج خود است و بالاخره هم این راه‌ها را خواهد یافت و این همان چیزی است که به ما دلگرمی می‌دهد .

ما در پی عدالت برتری هستیم که هیچ کدام از احکام موجود به نحو رضایت بخشی بیانگر آن نیستند اما این امیال تاریکی که در درون ما جریان دارند سرانجام روزی به خود آگاه تر خواهند شد در صورت های معینی خود را تعریف خواهند کرد، انسانها حول این دستورالعمل گرد خواهند آمد و مرکز تبلور اعتقادات جدیدی می‌شوند.

و اما در مورد آنچه به وجه صوری این عقاید مربوط می‌شود باید گفت که این چیزی است که جست و جوی فهم و دریافتش بی فایده خواهد بود. آیا آنها، عام مجرد و انتزاعی خواهند ماند؟ آیا در چهره انسانهایی که تجسم و نماینده این اعتقادات خواهند بود نمود خواهند یافت؟ اینها حوادث غیر قابل پیش بینی تاریخی هستند.

تنها چیزی که اهمیت دارد این است که فراسوی سرمای اخلاقی که بر سطح زندگی اجتماعی ما حکمفرماست منابع سوختی را که جوامع ما حامل آن اند احساس کنیم. حتی می‌توان از این پیشتر رفت و با کمی دقت گفت که در چه منطقه‌ای از جامعه این نیروهای جدید مشخصاً در حال شکل گیری هستند؛در طبقات مردمی.

نقل از: مجله جامعه شناسی ایران