کد خبر : 517262 تاریخ : ۱۴۰۲/۴/۲۸ - 11:09
جواد لاریجانی: برجام امامزاده‌ای نیست که شفا بدهد/ کسانی باید وارد انتخابات شوند که واقعاً به قانون اساسی پایبند باشند محمد جواد لاریجانی گفت: بعضی‌ها مدام می‌گویند اگر می‌گویید برجام بد است، چرا مذاکرات آن را ادامه می‌دهید. پاسخ روشن است؛ . این معامله انجام شده است، بهای آن هم نقد به طرف مقابل پرداخت شد، پس حالا باید مذاکره کنیم تا ما هم جنس خود را دریافت کنیم.

روزنامه ایران نوشت: محمد جواد لاریجانی گفت: توطئه‌های دشمن برای انتخابات و پیروی جناح اصلاحات از آن، مسأله بدی است. اصلاح‌طلبان یک روز می‌گویند رفراندوم می‌خواهیم و روز دیگر می‌گویند نظارت استصوابی خوب نیست؛ این سخنان، حرف‌های قشنگی برای یک آدم میهن پرست نیست.محمد جواد لاریجانی یادآور شد: توصیه من به اصلاح‌طلبان برای ورود به انتخابات مجلس ششم، این است که امروز دوران شفافیت است. کسانی که معتقد به قانون اساسی نیستند، نمی‌توانند نماینده مجلس شوند. کسی که معتقد است نظام باید سکولار باشد یا کسی که می‌گوید اسلام در مسائل شرعی خود باید تابع آرای عمومی باشد، نمی‌تواند امضا کند که من به قانون اساسی معتقد هستم.

در ادامه مشروح گفت‌وگو با محمد جواد لاریجانی را می‌خوانید؛

*در دو سال اخیر تحولات زیادی در حوزه سیاست خارجی اتفاق افتاده است اما همچنان برخی معتقدند بدون توافق با امریکا یا بدون برجام به جایی نخواهد رسید. نظر شما چیست؟

پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم شاهد تغییر ریل و تغییر دو پارادایم اساسی در سیاست خارجی بودیم اما اگر به عقب بازگردیم می‌بینیم که اولاً دولت جناب آقای روحانی به طور کلی منطق مراوداتش با غرب عمدتاً منطق استیصال بود؛ به این معنا که در این منطق ترکمنچای و برجام، هر دو خوب هستند و اگر نبودند، اوضاع بدتر از این می‌شد! در توجیه برجام نیز به گفته‌های مکرون استناد می‌کردند و می‌گفتند که اگر ما برجام را امضا نمی‌کردیم، امریکا قصد داشت حمله نظامی کند.

برادر دیگری گفته بود اگر آمریکا به ما حمله می‌کرد، با یک بمب کل سیستم دفاعی ما را از کار می‌انداخت! یا ظرف دو دقیقه کل امکانات ما نابود می‌شد؛ استیصال یعنی این. وقتی کسی منطق استیصال دارد، طبیعتاً متنی را هم که جلوی او می‌گذارند، نمی‌تواند بگوید من آن را قبول دارم و آن را قبول ندارم. دولت آقای رئیسی این منطق را کنار گذاشت؛ تلقی دشمن از ما اصلاح شد و فهمیدند که استیصال را کنار گذاشتیم و می‌گوییم ما مستأصل نیستیم.

نکته دوم این است که ما روابط خود را هم با دنیا بازتعریف کردیم و هم از غل و زنجیری که تفکر برجامی بر دست و پای ما گذاشته بود، خلاص کردیم. دولت گذشته به بحث برجام و مخلفاتش (بحث موشکی و منطقه‌ای و... که بدتر از برجام بود) معتقد بود اما با دولت جدید در مراودات ما با دنیا دو اتفاق افتاد: اولاً، اینکه فهم‌مان از «دنیا» را بازتعریف کرده و تصریح کردیم که دنیا فقط امریکا، فرانسه و انگلیس نیست و اتفاقاً دنیا خیلی بزرگ‌تر است.

ثانیاً، به برکت این بازنگری در صحنه بین‌المللی نیز توانستیم روابط بسیار معناداری با دیگر کشورهای بسیار مهم دنیا ایجاد کنیم، ضمن اینکه مذاکرات در برجام را نیز ادامه می‌دهیم اما هیچ وقت معطل آن نماندیم.

واقعیت این است که برجام امامزاده‌ای نیست که شفا بدهد. الان داریم مطالبه حق می‌کنیم، یعنی در برجام یک معامله‌ای کردیم و بهای آن را به صورت نقد پرداخت کردیم، اما مابه‌ازای آن را دریافت نکردیم، حالا داریم مذاکرات را ادامه می‌دهیم تا کالای خود را دریافت کنیم. من که از نقادان سرسخت آن بودم، اما در هر صورت این معامله انجام شد و ما باید مذاکرات را پیگیری کنیم.

بعضی‌ها مدام می‌گویند اگر می‌گویید برجام بد است، چرا مذاکرات آن را ادامه می‌دهید. پاسخ روشن است؛ ما مذاکره را به خاطر خوبی و بدی برجام انجام نمی‌دهیم. این معامله انجام شده است، بهای آن هم نقد به طرف مقابل پرداخت شد، پس حالا باید مذاکره کنیم تا ما هم جنس خود را دریافت کنیم. بنابراین، این فلسفه ادامه مذاکره از سوی ماست، اما نکته اینجاست که در عین حال، امور خود را همانند سابق به هیچ وجه معطل برجام نکردیم. این دو کار و این دو تغییر مسیر سبب شد که دستاوردهای خوبی در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم به دست بیاوریم.

*توصیف شما از دستاوردهای سیاست خارجی در دولت سیزدهم چیست؟

اولاً اینکه روابط ما با کشورهای مهم دنیا بازتعریف شد؛ یعنی کشورهایی مانند هند، چین، روسیه و کشورهایی در آمریکای لاتین و جاهای دیگر که همه فرصت‌های زیادی برای ما دارند، در دستور کار تعامل سازنده قرار گرفتند. این نکته بسیار مهمی است.

نکته دوم این است که ما در منطقه دستاوردهای بسیار عظیمی به دست آوردیم. ببینید! وقتی رابطه ما با عربستان بازسازی می‌شود، معنای آن این است که سیاست ما در سوریه، یمن و لبنان موفق شده است. بعضی از دوستان اصلاح‌طلب ما نمی‌توانند این واقعیات را ببینند. اینها در شعار می‌گویند ما واقع‌بین و واقعگرا هستیم در حالی که اتفاقاً آدم‌های بسیار متوهمی هستند!

همچنین روابط دیگر ما در حوزه منطقه بتدریج دارد مسائل مهمی را رقم می‌زند. این دوره، دوره میوه‌چینی از مجاهدت‌های عظیم و پیروزی در سیاست‌های منطقه‌ای است.

*همان‌طور که اشاره کردید، نظم منطقه‌ای که ایران در پی آن بود، در یمن، سوریه و لبنان با توافق با عربستان تثبیت شده است؛ باوجود این، تغییر رویکرد دولت در سیاست خارجی، چقدر توانسته است باعث تغییر نگاه دنیا به جمهوری اسلامی ایران شود؟

با وجود تبلیغاتی که غرب در دشمنی‌ها نسبت به ما انجام می‌دهد، دنیای وسیعی که ما تعریف کرده و با آن تعامل می‌کنیم، این روش‌های غرب را روش‌های معقولی نمی‌بیند. حقیقتاً اگر امروز با یک فرد آگاه در چین، هند یا شهروندی از کشورهای امریکای لاتین صحبت کنید، می‌بینید تحریم‌هایی را که علیه ایران اعمال شده است موجه نمی‌دانند، ضمن اینکه ما با وجود این تحریم‌ها توفیقات بسیار بزرگی نیز طی دهه‌های اخیر پیدا کردیم که خود غربی‌ها به آن معترف هستند.

نکته دیگر اینکه دنیا تحرکات ضدامنیتی علیه ما را می‌فهمد و آن را نیز موجه نمی‌داند. آشوب‌های سال گذشته فتنه بزرگی بود. اساساً معتقدم نباید این فتنه اخیر را دست‌کم گرفت. فتنه اخیر، یک فتنه مرکب بود و از همه نقاطی که دشمنان در فتنه سال۸۸ شکست خورده بودند، سعی کردند وارد میدان شوند و آن شکست را جبران کنند.

حتی از مؤلفه‌های مذهبی و مؤلفه‌هایی که به نظر آنان مشتری دارد تا مؤلفه‌های اقتصادی را به کار بردند. سلبریتی‌ها را ردیف کردند، از هر نوع نفوذی که می‌شد استفاده کردند، اما شکست خیلی بدی خوردند. این نشان داد که جمهوری اسلامی دارای یک پشتوانه بسیار عظیم مردمی و دارای ریشه بسیار قوی است. اینها در دنیا هم دیده و فهمیده می‌شود. بنابراین وقتی کشور مستقلی در دنیا می‌خواهد با جمهوری اسلامی ایران کار کند، می‌داند که در برابر او یک کشور ریشه‌دار، باثبات و قوی قرار گرفته است.

دولت‌های مختلف می‌دانند که با کشوری معامله و مراوده می‌کنند که به‌رغم این همه تحریم و فشاری که علیه او بوده است، سر پا ایستاده، پیشرفت نیز کرده و با وجود اینکه توطئه‌ها را خنثی می‌کند، در صحنه منطقه‌ای نیز دارای تأثیرگذاری وسیعی است.

برای اولین بار در تاریخ ۴۰۰ سال گذشته در منطقه ما، کشورهای سلطه‌طلب مانند انگلیس، آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی، نقشه کشیدند و این نقشه را کشوری در داخل خود منطقه مانند ایران خنثی کرد و این پدیده در ۴۰۰ سال گذشته اتفاق نیفتاده بود.

طبیعتاً اینها برای آمریکا و انگلیس دردناک است، اما برای کشورهای دیگر به این معناست که داریم با یک دولت مستقر و مستحکم کار می‌کنیم، لذا اعتبار تعامل با ایران غیر از اعتبار تعامل با کشوری است که یا رئیسش نوکر جایی است یا اینکه معلوم نیست چقدر ریشه دارد.