ستاره صبح-
بسیاری از کشورهای جهان در مواجهه با اپیدمی کرونا، سیاست قرنطینه را در پیش گرفتند، اما در ایران در برابر اتخاذ چنین سیاستی مقاومت شد و تنها به «فاصلهگذاری اجتماعی» بسنده شد که آنهم چندان با قوت اجرایی نشد. اکنونکه قدری از نقطه اوج بیماری فاصله گرفتهایم، این سؤال مطرح است؛ قرنطینه آری یا خیر؟
این روزها ما با یک اپیدمی ناشناخته روبرو هستیم. ویروسی که رفتار آن را نمیدانیم و در مورد روشهای انتقال آن بهآرامی چیزهایی یاد گرفتهایم و هنوز هم نادانستههایی داریم. بهطور مثال در چین مأمورین بهداشتی لباسهای کاورال پوشیدند و نسبت به گندزدایی از محیط اقدام کردند؛ اما متخصصان بعد از بررسیها متوجه شدند نیاز به چنین کارهایی نیست چون چینیها در آن زمان نمیدانستند با چه چیزی سروکار دارند و ناچار بودند بالاترین حد احتیاطها را رعایت کنند و همانطور رفتار کردند ولی وقتی کمی جلوتر رفتند متوجه جزئیات بیشتری درباره این ویروس شدند. وقتی با مسئلهای ناشناخته و بیگانه روبرو هستیم باید سطح احتیاط خود را بالا ببریم. نمیتوان با یک مصداق نقض برای واقعهای منطقی گفت نباید چنین کاری صورت میگرفت! به گفته رئیس سازمان بهداشت جهانی ما با یک بیماری ناشناخته روبرو هستیم که به کشندگی سارس و به فراگیری آنفولانزا است. وقتی یک بیماری شناختهشده نیست ولی شواهد نشان میدهد این مرض بهشدت مسری است؛ به نظر من حتماً باید قرنطینه اجرا میشد.
پس چرا ما در ایران به سمت قرنطینه نرفتیم؟
مشکل اصلی این است که فرماندهی ستاد کرونا در هفتههای اول با رئیسجمهور نبود. درحالیکه میبایست از ابتدا بالاترین شخص کشور تصمیمگیرنده باشد. در جلسهای گفته شد که رئیسجمهور به وزیر بهداشت اختیار تام داده است و من گفتم اختیار تام معنایی ندارد؛ اگر میخواهیم در قرنطینه موفق باشیم باید اقشاری را که از قرنطینه آسیب میبینند موردحمایت قرار دهیم. آیا وزیر بهداشت چنین اختیاری دارد که به وزارت اقتصاد و دارایی ابلاغی داشته باشد و پرداخت مبلغی را برای ماهیانه این اقشار تکلیف کند؟ خیر. من قصد سرزنش کردن کسی را ندارم اما یکی از دلایل عدم موفقیت در قرنطینه آسیبی بود که به برخی از اقشار وارد میشد و این طیف نمیتوانست در قرنطینه باشد. درواقع ما تمام ابعاد این ماجرا را ندیدیم درحالیکه این مسئله ابعاد دیگری مانند اقتصاد و معیشت نیز دارد و من بهشدت عقیده دارم باید دراینبین کارشناسان اقتصادی و علوم اجتماعی نیز درگیر میشدند.
با توجه به اینکه در روزهای اخیر شاهد دستور شروع به فعالیت برخی مشاغل و کسبوکارها بودیم، شما این تصمیم را چقدر درست میدانید؟
نظر من شخصی نیست و من در موردنظر کارشناسان سازمان جهانی بهداشت حرف میزنم. کارشناسان بهداشت جهانی زبدهترین افرادی هستند که به بالاترین دادهها دسترسی دارند و در باتجربه بودن آنها شکی نیست. در سایت سازمان جهانی بهداشت هر یک روز در میان کنفرانسی خبری منتشر میشود که بهطور شفاف توصیهها اعلام میشود. اتفاقاً نسخههای این سازمان بیشتر به سمت کشورهای آفریقایی و درحال توسعه و نهچندان مرفه میل میکند. این سازمان درباره قرنطینه گفته تا زمانی که تعداد موارد بهشدت کاهش پیداکرده باشد و این تنزل در زمان طولانیمدتی ادامه پیداکرده باشد و شما مطمئن باشید که بهاحتمالزیاد حجم ابتلا بازگشت نخواهد داشت؛ و همچنین تا زمانی که تمام موارد بیماری شناسایی فعال شود به این معنی که وارد جامعه بشویم و مردم بیمار را شناسایی کنیم، قرنطینه باید ادامه داشته باشد. ضمن آنکه دوران نهفتگی این بیماری به مدت حدوداً یک هفته است و اگر امروز تماسها زیاد باشد و اتفاقاتی رخ بدهد حدوداً از یک هفته بعد نتیجه خود را نشان میدهد. و نسخه واحد و تقویمی برای این مسئله وجود ندارد. من نگران اعلام ادامه فعالیت کسبوکارها هستم چون ما در شرایط سخت تصمیماتی میگیریم که دانش و منطق تأییدشدهای پشت آن نداریم و دانش تجربی کافی برای نقد و بررسی را در اختیار کارشناسان خود قرار ندادهایم. و از دانش سازمان جهانی بهداشت نیز تبعیت نکردهایم.
آقای دکتر یونسیان، آمار جانباختگان و مبتلایان کرونا در کشورهایی که قرنطینه اعلام کرده بودند به شکل تصاعدی رو به افزایش است، ولی در ایران که فاصلهگذاری به عهده مردم گذاشتهشده و در بسیاری موارد توصیهها انجامنشده بود، آمارها روزبهروز در حال کاهش است. آیا میتوان گفت که در نحوه اعلام آمارها سیاستی به کار گرفتهشده یا به عبارتی آمارها غیرواقعی است؟
من اعتقادی بر اینکه دادهها به شکل سیستماتیک دستکاریشدهاند ندارم، اما بر این امر اعتقاددارم که به شکل سیستماتیک آمارها بسیار کمتر از واقعیت موجود است. آمار کرونا در ایران با فرایندی گزارش میشود که ناخودآگاه موارد گزارششده را بسیار کمتر از واقعیت نشان میدهد؛ چون تست مورداستفاده حساسیت بالایی ندارد و فقط نیمی از موارد را گزارش میکند. همچنین از نیمی از افراد بستریشده تست گرفته میشود و اگر بپذیریم که فقط 20 درصد موارد بستری میشوند و فقط از نصف آنها تست گرفته میشود و فقط نیمی از این تستها مثبت است، میتوان گفت آمار واقعی حدوداً 20 برابر آن چیزی است که گزارش میشود. البته این مسئله فقط مختص به ما نیست و در همه دنیا همین مسئله وجود دارد. حتی مقالاتی منتشرشده که در آن احتمال آلودگی افراد و مبتلایان به این بیماری دهها برابر مقادیر گزارششده است. پس مقادیر ابتلای واقعی بیش از آن چیزی است که گزارش میشود البته این شیوه گزارش مورد درخواست سازمان جهانی بهداشت بود و کشور ما بد عمل نکرده است. بههرحال رفتار این ویروس ناشناخته است و باید با دانشی که داریم با آن بجنگیم. ضمن آنکه در خصوص تأثیر قومیت و نژاد و عرضهای جغرافیایی و... به زمان نیاز داریم.
این روزها توصیههای بهداشتی در رسانهها کم نبودهاند؛ بااینحال بهعنوان کسی که در زمینه کرونا مطالعاتی داشتید، چه توصیهای برای مخاطبان این گفتوگو دارید؟
بااینکه دولت به دلیل محدودیتها و معذوریتهای خود اعلام کرده مشاغل میتوانند به فعالیت خود بپردازند و کار کنند، اما این مسئله به معنی برطرف شدن خطر نیست و نباید با این دید به مسئله نگاه کرد. باید همچنان از هرگونه تماس غیرضروری پرهیز کرد. شستشوی دست، عدم لمس مخاط، عدم حضور در هر مجمعی که ضرورتی ندارد و سایر توصیههای پیشین همچنان سر جای خود هست. به قول یکی از دوستان مراقب باشید بلای جنگ اُحد بر سرمان نیاید! چون هنوز هیچچیز تمام نشده است. ما همچنان باید با تمام قدرت به دستورات قبلی عمل کنیم تا هم خود آسیب نبینیم و هم آسیبی به دیگران نزنیم. تا زمانی که شواهد نشان بدهد که ما با اطمینان نسبتاً بالایی میتوانیم از کنترل شدن بیماری حرف بزنیم.