ستاره صبح-تنش بین ایران و ایالاتمتحده اخیراً به نقطه خطرناکی رسیده که احتمالاً منجر به جنگ شود. با خدمت در ارتش، میدانم که نظامیها میتوانند مشکل را متوقف کند، اما آنها نمیتوانند یک مشکل را حل کنند. به همین دلیل است که من از توافق هستهای ایران پشتیبانی میکنم و هنوز هم از آن به عنوان بهترین چارچوب جهت حفظ صلح و امنیت برای خود و متحدانمان حمایت میکنم. همچنان که تنشها رو به افزایش است، باید به این واقعیت برسیم این ما بودیم که بر سر حرفمان نایستادیم و به خاطر خروج از معاهده هستهای باید سرزنش شویم. آخرین تحولات حاکی از اعلام تهران دائر بر ازسرگیری غنیسازی اورانیوم در مقادیری بالاتر از میزان توافق شده در سال 2015 است. این بدان معنا نیست که ایران به طور قابل توجهی به ساخت سلاح هستهای نزدیک شده است، اما موضوع به این معناست که آنها دیگر به این موافقتنامه موافق پای بند نیستند. مطمئناً، ما برای اولین بار در سال 2018 بعد از تحمیل مجدد تحریمها، شرایط معاهده را با خروج از آن نقض کردیم. در زمان خروج، ایران به طور کامل با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای (IAEA) همکاری میکرد و مراکز مربوطه را در معرض دید آنها قرار داده بود. تصمیم دولت ترامپ به عقبنشینی یک اشتباه بزرگ استراتژیک بود. این قضیه باعث شد تا مذاکرات خلع سلاح با کشورهای دیگر مانند کره شمالی غیر قابل پیشبینی و دشوار شود زیرا این کشورها از این به بعد و به هر دلیلی به قول و قرارهای ما بدبین خواهند شد. معامله ایران موسوم به برجام یک معاهده فراگیر نبود: نه برنامه موشکی بالستیک ایران را شامل میشد و نه با مداخله ایران در امور همسایگان و حمایت از افراطگرایان کاری داشت و از طرفی دارای یک مدت زمان مشخص بود؛ اما در تحقق هدف اساسی آن – یعنی جلوگیری از توسعه سلاحهای هستهای ایران - موفقیتآمیز بود. همچنین، این معاهده در ایجاد اعتماد بین ایران و جامعه بینالمللی موفق بود. زمان آن رسیده بود تا روابط آسیب دیده، بهتدریج اصلاح شود، به ویژه هنگامی که این روابط از چند دهه خصومت رنج میبرد که توافق هستهای میتوانست به عنوان یک طراحی 10 ساله برای صلح و آشتی در نظر گرفته شود. ماجراهای اخیر در تنگه هرمز که در طی آن دو فروند از نفتکشهای خارجی مورد حمله قرار گرفتند، آنگاه ایران یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را سرنگون ساخت و ما را با یک چشماندازی وحشتناک در آستانه جنگ قرار داد. در طول سالهای خدمتم در نیروی دریایی و کاخ سفید، بر روی ارزیابی چگونگی جنگ با ایران مشغول شدم که به طور خلاصه میتوان گفت این یک جنگی کریه و خطرناک خواهد بود. به راه انداختن یک جنگ زمینی علیه ایران مستلزم اعزام صدها هزار نیروی نظامی است. ایران دارای نیروی نظامی مدرنتر با بیش از دو برابر جمعیت عراق و تقریباً چهار برابر مساحت این کشور است. ایران همچنین دارای یک شبکه بینالمللی است که قادر است حملات را در چندین کشور انجام دهد. گزینه دیگری میتواند بمباران هوایی زیرساختهای هستهای ایران باشد. همانطور که من بارها و بارها بحث کردهام، چنین تلاشی بعید است که به طور دائم موفق شود و مطمئناً عواقب وحشتناکی برای اسرائیل و نیروهای ما در منطقه ایجاد خواهد کرد. تأسیسات هستهای ایران در سطح گستردهای توزیع و عمیقاً به زیر زمین برده شده است. برای مثال، امکانات فرآیند غنیسازی زیر 200 تا 300 فوت سنگ جامد است. یک بمباران منجر به خاتمه دادن به عبور و مرور کشتی در تنگه هرمز خواهد شد که 20 درصد از عرضه نفت جهان باید از آن عبور کند. علاوه بر این، ناوگانهای دریایی ما به علت وجود زیردریاییهای کوچک و مخفی، مینها و نزدیکی با باتریهای موشکی ایران نمیتوانند مدت زیادی در خلیجفارس حضور داشته باشند. ما مجبور خواهیم شد از دریای آزاد عمل کنیم و این خود، عملکردمان را کاهش میدهد. کارشناسان معتقدند که ایران میتواند طی چهار سال تمام زیرساختهای هستهای را که ممکن است نابود شده باشد را بازسازی کند. معامله هستهای ایران داشت به کار خود ادامه میداد، به عنوان یک راهحل برای مسئله هسته ایران کشوری که در حال توسعه سلاحهای هستهای بود، واقعاً به خوبی کار میکرد. ما باید به میز مذاکره بازگردیم دیپلماسی قبل از این مشکل را حل کرده بود. دیپلماسی میتواند دوباره آن را انجام دهد.
20 ژوئیه 2019
تارنمای دسمون رجیستر
برگردان: شهدی
Asghar.shahdi@gmail.com