ستاره صبح-
اشتباه از دو طرف
ما نتوانستیم قدرت را نقد کنیم. پرونده هستهای در دو دهه گذشته عملاً بخش اعظمی از انرژی سیاست خارجی ایران را معطوف به خود کرده و به نظر میرسد که همین مسئله باعث شده سیاست خارجی ما بیشتر جنبه واکنشی و منفعلانه به خود بگیرد. ما در منطقه از ابتکارهایی برای حل بحران حرف میزنیم، اما به زبان ساده ابتکارهای ما مشتری ندارد. اگر همین ابتکار با اندکی تفاوت از زبان روسیه یا کشور دیگری شنیده شود حتی از آن استقبال هم میشود! ما در این 4 دهه نتوانستیم مانع از این شویم که رقابتهایی که میتوانست از جنبههایی سودمند باشد به رقابتهای پرهزینه برای ایران تبدیل نشود. اشتباهاتی از تمام طرفها صورت گرفت و همه هم از این وضعیت متضرر شدند. این احساس که میتوان امنیت را از طریق نیابت به دست آورد، جدید نیست. جنگ عراق، اولین نمونه چنین نگاهی بعد از انقلاب اسلامی است. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هم اصالتی و هم نیابتی است. صدام به دنبال درمان خفگی ژئواستراتژیک خود بود و هم در جنگ با ما و هم در جنگ باکویت تصور میکرد فرصتی دست داده که میتواند او را به هدفش برساند. صدام درزمانی که تصور میکرد ایران در بدترین شرایط از منظر توانمندی و انسجام داخلی قرار دارد، جنگ علیه ما را آغاز کرد.
ما چقدر در منطقه هزینه کردهایم؟
من نمیدانم در این ارتباط روزی جان کری به من گفت اگر ما پولهای شما را آزاد کنیم شما میتوانید آنها را در منطقه هزینه کنید. من به او گفتم: «موضوع هزینه نیست. رفقای شما در منطقه صدها برابر امکاناتی که ما میتوانیم در هرزمانی داشته باشیم هزینه میکنند، اما چرا موفق نیستند؟ به این دلیل که نگاه آنها به این هزینهها نگاه نیابتی است.» آنها صدام را استخدام کرده و 75 میلیارد دلار به او پول دادند تا علیه ایران اقدام کند. به القاعده، داعش، جبهه النصره کمکهای مالی و تسلیحاتی میکنند تا علیه منافع ایران اقدام کنند. این حرکتها درواقع خریدن مزدور است و خریدن مزدور کارایی ندارد. کار ایران متفاوت است. ایران از نگرش مقاومت و ایستادگی در برابر زیادهخواهی حمایت کرده و این نگرش باعث قدرت شده است. ما تلاش نکردیم مرزهای خود را گسترش دهیم.
توجه به درون
دولت یازدهم و دوازدهم به خاطر محدودیت امکانات و اینکه اولویت با مردم ایران است و به قول معروف «چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است»، همه امکانات موجود هزینه مردم شد، اما قبول کنید که با ایجاد برخی همراهیهای بینالمللی بسیاری از هزینههای شما کم میشود. هزینه جنگیدن از هزینه دیپلماسی بسیار بیشتر است. اکنون برای دیپلماسی هزینه بسیار کمی میکنیم. یکبار مقام معظم رهبری- علیرغم اینکه ایشان در موقعیتی هستند که میفرمایند «من انقلابی هستم و دیپلمات نیستم» فرمودند: «هزینه دیپلماسی از درگیری بسیار کمتر است و باید از مسیر دیپلماسی استفاده شود.» برای استفاده از مسیر دیپلماسی، باید هزینه شود.
حرف محرمانه داریم
در دنیای امروز شما نمیتوانید مخاطب خود را انتخاب کنید. درگذشته شما در مسجد یا دانشگاه سخنرانی میکردید و گروه کوچکی میشنیدند. امروز هیچ فرقی نمیکند که شما در سازمان ملل متحد یا در مسجد محلتان صحبت کنید بلکه صحبت شما پخش میشود. لذا وقتیکه شما در میانه مذاکره هستید که میدانی نه برای برد و باخت بلکه برای رسیدن به تفاهم است و همه تلاش میکنند که میزان برداشت خود از این تفاهم را به حداکثر برسانند، حرف محرمانه زیاد داریم. من وظیفهام دفاع از ایران، نه وزارت خارجه یا شخص خودم یا از برجام است. وظیفه من این است که مانع از ضربه خوردن به منافع ملی در حال حاضر شوم. برای درازمدت راههایی هست که حتماً هم در آینده به آنها توجه خواهد شد. کسانی که دل آنها برای ایران میتپد به این نکات فکر خواهند کرد.
رابطه با عربستان
در مورد رابطه با عربستان یک یا دو فرصت از دست رفته است؛ مثلاً درزمانی که من به عربستان سعودی دعوت شدم اما سعودی به دلایل مختلف نمیخواست آن طور که شایسته وزیر خارجه ایران است، برخورد کند. البته نرفتن، تصمیم شخص من هم نبود و حتی من حاضر بودم باهمان شرایط هم بروم اما کشور این را به مصلحت نمیدید. علت اینکه اصرار نکردم این بود که برداشت شخصی من هم این بود که اگر سعودیها مایل به رسیدن به تفاهم باشند اینگونه سنگاندازی نکرده و تشریفات سفر را توهینآمیز نمیکردند. شاید، اما مطمئن نیستم اگر من این خطر و ریسک را کرده و مقامهای کشور را قانع کرده بودم که این سفر باید انجام شود، فرصتی بود. برداشت من همان است که شما فرمودید، سعودیها تمایل نداشتند بین ایران و عربستان رفع تنش رخ دهد.
غرب به ایران ربط دارد
من مقالهای در مجله معروف آمریکایی «آتلانتیک» نوشتم که یکی از قسمتهای عمده آن این بود: «جهان عرب به ایران خیلی ربط دارد. ما در این جهان زندگی میکنیم و تمام مشکلات و دشواریهایی که با آن روبرو هستیم ازاینجا نشاءت میگیرد. ما با جهان عرب برادر هستیم و رابطه خویشاوندی داریم. ایران درواقع مجموعهای بزرگتر از فارسها است و ما در ایران هم هموطنان عربزبان در کنار هموطنان آذریزبان داریم و یعنی چه که جهان عرب به ما ربطی ندارد؟»
حقوق بشر
دیدگاههای من در حوزه حقوق بشر مشخص است. من رعایت حقوق مردم را ضرورت امنیت ملی ایران میدانم. لذا بنده منتقد بسیاری از سیاستهای حقوق بشری هستم. اگر میخواهید حقوق بشر ایران اصلاح شود باید در درون عمل کنید. حرف من این است که وقتی میبینید عربستان سعودی بزرگترین حامی قطعنامه حقوق بشر علیه ایران است و در کنار کانادا از این قطعنامه حمایت میکند باید بپذیرید که این قطعنامه هدف سیاسی دارد و هدف آن حقوق بشر نیست. شما اگر میخواهید حقوق بشر ایران اصلاح شود باید در درون عمل کنید. فشار خارجی هیچگاه به بهبود حقوق بشر در یک کشور کمک نکرده و هیچگاه برای بهبود حقوق بشر هم نبوده است.
عدم استفاده از کلمه دشمن
من نگفتم دشمن، من از کلمه دشمن هیچوقت استفاده نمیکنم. اما این اختلاف مبنایی به دشمنی تبدیلشده... أنا رب الإبل. من مسئول حرفهای خودم هستم. فایده این حفظ اختلاف مبنایی چیست؟ امریکا ماهیت و هویتی دارد و ما هم هویتی داریم. این دو هویت باهم اختلافهای ذاتی دارند. ما نماینده یک تمدن هستیم. امریکا دوست دارد ما تبدیل به موجودیت دیگری شویم و تمدن خود را کنار بگذاریم. امریکا نماینده یک تمدن نیست اما ادعا میکند ارزشهایی دارد که باید برای آن ارزشها مبارزه کند. امریکا ادعا میکند کشور متفاوتی است، آنچه به آن اصطلاحاً
American exceptionalism یا درواقع مختص و ویژه بودن امریکا میگویند. این تصور ویژه بودن، سیاستهایی را برای امریکا ایجاد میکند که با کشوری دارای تمدن مانند ایران زاویه پیدا میکند. این زوایا هویت ما را میسازد. من معتقد هستم که ما نباید این زوایا را از دست بدهیم. من هیچوقت معتقد به تنش و تشنج نیستم، بلکه معتقدم که ما باید هویت خود را حفظ کنیم. این یک هویت فرهنگی، تمدنی و ملی است. هویت ملی اجازه نمیدهد که یک آمریکایی بتواند بگوید اگر من یک هفته از ایران حمایت نکنم به عربی یا به روسی یا به چینی صحبت میکند. هویت ایرانی قدیمیترین هویت فرهنگی است و ما نمیتوانیم بپذیریم که دیگری از سر زورگویی بر ما حکومت کند. بهعنوانمثال در برجام دو گروه مشکل داشتند: ایرانیها و آمریکاییها. در اروپا کسی چندان با برجام مشکل نداشت. چرا؟ چون آمریکاییها عادت کردند با هرکسی تعامل میکنند در این تعامل امریکا دیکته بکند اما در برجام دیکته وجود نداشت. ایرانیها هم به خصوص پس از انقلاب عادت کردند مقاومت کنند. برجام مقاومت داشت اما درنهایت آن تعامل بود. برای همین بود که هم در ایران و هم در امریکا برجام با مقاومت روبهرو شد. شما یک وزیر خارجه دارید که سیاست خارجی را دنبال میکند و یکی از دلایلی که من معتقدم نباید رئیسجمهور شوم این است که رئیسجمهور باید بر سیاست داخلی متمرکز باشد. تمرکز باید بر ظرفیتهای ملی باشد و سیاست خارجی تسهیلکننده داخل است.
متأسفانه اینطور است؛ اما بالأخره ما باید این واقعیت را بپذیریم که در شکل دادن به آینده نقش داریم. اگر مردم در انتخابات حضور پیدا کنند حتماً نتیجه متفاوت خواهد بود. اگر مردم بپذیرند که انتخابات تعیینکننده است حتماً نتیجه بهتر خواهد بود. ما باید بدانیم که خودمان سرنوشت خودمان را تعیین میکنیم. باید بپذیریم که برای مسئولان عالی کشور نگرانیهای مردم مهم است.