ستاره صبح-
اشرف بروجردی: فیرحی، سندی ارزشمند
اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سخنرانی خود درباره این استاد و پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام گفت: داود فیرحی نامی آشنا برای عالمان علوم سیاسی، فلاسفه، حقوقدانها، فقها، مجتهدین، مورخین و حتی جامعهشناسان است. استاد فرهیختهای که گامبهگام با دانشجویانش برای رسیدن به معرفت همراه و همآوا بود و همه دغدغهاش زدودن جهل و رسیدن به دانش و ارزشگذاری بر مبنای دانش و فهم واقعیت و حقیقت بود تا مکارم اخلاق بتواند انسانها را به رشد و کمال برساند؛ اما او معتقد بود که این امر در جامعهای ساختارمند و قاعدهمند قابلیت تحقق دارد چون اخلاق بهتنهایی و بدون بدل شدن به «قانون» ضمانت اجرا ندارد و نمیتواند هیچ جامعهای را اداره کند. به همین دلیل مسئله «قانون» و «نظامهای قانونی» همواره در رأس پژوهشهای او قرار داشت. او هرگز باور نداشت که انحصار حقیقت را باید در یک سنت خاص فکری جستوجو کرد. تسلط او بر آراء علمای علوم سیاسی در غرب و سیر تحول این آراء از یکسو و آشنایی ایشان و اِشرافشان بر سنتهای مختلف فکر اسلامی بهخوبی نشان میدهد که استاد فیرحی، با سامان دادن مطالعه تطبیقی، سودای آن داشت که از «نابگرایی» فراتر رود چه در شکل تجددگرایانه و یا سنتگرایانه آن. «مرزکوش» بودن فیرحی چنانکه در عنوان این برنامه هم آمده از همینجا ناشی میشود.فیرحی تفکرات «نابگرایانه» ای که حاضر به دادوستد با غیر خود نیستند و انحصار حقیقت را فقط درون خود جستوجو میکنند برای امروز جامعه ما مفید نمیدانست. به همین دلیل منتقد آن دسته از نظامهای ارزشگذاری پس از انقلاب بود که بر اساس تضادی تمامعیار با دیگر منظومههای فکری محصول تجربه خرد بشری در غرب شکلگرفتهاند. به این معنی که معتقدند هر آنچه از غرب میآید بد است و عکس آن درست است.وی اظهار داشت: فیرحی چنین نظامهایی را از حیث دانایی دارای مشکل و چنین مواجههای را ناشی از جهل و عامل نفیِ ارزش دانایی میدانست. ازنظر ایشان دانش و علوم انسانی جدید میتواند در خدمت تحقق اخلاقمداری و ارزشهای انسانی قرار گیرد و جامعهای بهتر را برای زیست انسانی رقم زند.
خاتمی: راه فیرحی باید ادامه داشته باشد
در ادامه برنامه بزرگداشت داود فیرحی، پیام تصویری سید محمد خاتمی در مراسم پخش شد. خاتمی در فیلم ویدیویی گفت: «فیرحی تسلط خوب و کافی بر دانش قدیم و جدید داشت. او بر دانش سیاسی آگاه بود و ریشههای این علم را بهخوبی میشناخت. این دانشمند نهتنها به علوم سیاسی آگاه بود، بلکه تحول مفهومی مردم را از قبل تا بعد از مشروطه میدانست. فیرحی ازجمله کسانی است که درراه پیشرفت و اصلاحگری گام برمیداشت. فیرحی نتوانست مثل اصلاحگران دوران مشروطیت راه خود را کامل کند و این مسیر ناتمام ماند. اگر بخواهیم از این بحران مضاف کنونی گذر کنیم باید درراه او گام برداریم. راه و منش فیرحی باید ادامه داشته باشد.»
هادی خانیکی: فیرحی در پی پروژه هایی هدفمند
و اثربخش می دوید
هادی خانیکی، استاد دانشگاه نیز در سخنانی گفت: فیرحی، روشنفکر گفتگویی و اندیشمندی مرزکوش بود. او در عالم اندیشه و کنش فعال بود و میدانست چه میگوید و چه میخواهد. فیرحی منتقدان صاحبنام فراوانی در داخل و خارج از ایران دارد که از او سخن به نیکویی سخن گفتهاند. او سیاستورزی اصلاحگر بود که همواره در جهت بهبود اوضاع تلاش میکرد. او اهلنوشتن و گفتن بود و همیشه از سردرگمی به دور بود. او همیشه به دنبال کشف رابطه انتقادی و خواهان دموکراتیزه کردن فقه و حقوق بود. تلاشهای او را میتوان در 7 گروه تقسیم کرد. این طبقهبندی، «تلاش برای رهایی اندیشه از خودکامی»، «تلاش برای تبیین قانون و نهادهای دولتی»، «تلاش برای افزایش ظرفیتهای نهادهای ریشهدار حوزههای اندیشه و اجتماع»، «تلاش برای فهم دنیای نو و شناخت حوزه اندیشه غرب ازجمله الهایات»، «تلاش برای فهم و ادراک ایرانی دینی»، «تلاش برای گفتگو و الزامات آن» و «تلاش برای طرح پروژههای مشخص در زمینههای سیاسی و اجتماعی» است.
سروش محلاتی: فیرحی، استادی عزیز
آیتالله محمد سروش محلاتی، استاد حوزه علمیه قم در ادامه درباره این استاد علوم سیاسی گفت: فیرحی استادی عزیز بود. عمده پژوهشهای این استاد ارزشمند، در زمینه فقه سیاسی بر اساس دیدگاههای دوره اخیر بود. قرنها، مشکلاتی در زمینه اندیشه و فقه سیاسی داشتهایم. فقه سیاسی ما مبتنی بر احکام شرعی است. اینجا سؤالی مطرح میشود که چگونه احکام شرعی ما با عرف ارتباط برقرار میکند؟ ما مسلمان هستیم و احکام شرعی را پایه احکام عرفی قرار میدهیم. پس از بررسیهای دقیق، مشخص میشود که این موضوع چندان روشن نیست و نیازمند به بررسی بیشتر است. در خصوص این موضوع یعنی احکام عرفی و شرعی، باید سه حوزه را از یکدیگر تفکیک کرد. یکی از این حوزهها، قوانین است. احکام شرعی و عرفی هرکدام قوانینی دارند. بین احکام شرعیه و قوانین عرفی، چگونه انطباق به وجود میآید؟ این موضوع گسترده است. آیا به سهولت میتوان این موارد را باهم هماهنگ کرد؟ مالیاتهایی که در شرع و عرف وجود دارند، چگونه باهم در ارتباط هستند؟او ادامه داد: حوزه دوم نهادهای دولتی و حاکمیتی است. آیا میتوان ماهیت این نهادها را دستکاری کرد؟ ماهیت نظام عرفی تغییر میکند. ما باید بدانیم که هرکدام از نهاد عرفی چه جایگاهی در نظام دینی دارند. این موضوع، بحثی مهم است. ما مجلس شورای اسلامی داریم، ولی مجلس چه جایگاهی در نظام دارد؟ در دهه اول جمهوری اسلامی، آیتالله منتظری در کتاب فقه خود نوشت: مجلس شورا یکنهاد مشورتی برای حاکم اسلامی و رهبری است. حاکم مشاوران خود را انتخاب کنند و اعضای شورا انتصابی هستند. نمایندگان انتصابی نیستند و مردم نمایندگان خود را انتخاب کنند. نمایندگان بهعنوان مشاوران رهبری هستند به دلیل اینکه قانونگذاری در نظام اسلامی بر عهده حاکم است. آقای منتظری نظریاتی داشتند که در کتاب ایشان آمده است. اگر درباره ماهیت مجلس بررسی کنیم، ما ماهیت عرفی مجلس را دستکاری کردهایم.وی افزود: حوزه سوم وسیعتر است و به این موضوع توجه میکند که چه کسی در رأس یک نظام اسلامی قرار دارد؟ نگاه عرفی و شرعی درباره این موضوع وجود دارد که عرف چه کسی را شایسته اداره کشور میداند و شرع چه کسی را برای کشور تعیین کرده است؟ آیا بین این دو انطباق وجود دارد؟ التقای عرف و شرع جدی و مربوط به گذشته است و به زمان تبیین قانون اساسی مربوط نمیشود. کسی که شان و منزلت شرعی دارد، او حاکم عرفی را تعیین کند که همان مدل در کشور است. رئیسجمهور را مردم انتخاب میکنند، ولی حکم تنفیذ او را حاکم شرع صادر میکند.
برگرفته از ایلنا