سمیرا هوری- شاعر و پژوهشگر
[email protected]
اومبرتو اکو (2016-1932) فیلسوف، نشانهشناس، استاد دانشگاه و رماننویس ایتالیایی است که اهالی ادبیات او را با رمان بسیار معروفش یعنی «نام گل سرخ» میشناسند. «آونگ فوکو» نیز نام یکی دیگر از رمانهای شناختهشده اوست. کتاب «اعترافات رماننویس جوان» از این نویسنده و منتقد که توسط «رضا علیزاده» ترجمه و در سال 1392 از سوی «انتشارات روزنه» به چاپ رسیده است، مجموعهای از درس گفتارهای مفید در خصوص ادبیات، شعر و داستان است. اومبرتو اکو نخستین رمان خود را که همان «نام گل سرخ» است در آستانه 50 سالگی (سال 1980) منتشر کرد. او در کتاب «اعترافات رماننویس جوان» معتقد است که چون 28 سال از انتشار اولین رمانش میگذرد، پس در مقام رماننویس یک فرد جوان محسوب میشود، بنابراین خود را نویسندهای آماتور معرفی میکند.
اومبرتو اکو در کتاب «اعترافات رماننویس جوان» درباره دریافتها و تجربیات خود در ادبیات و نویسندگی نوشته است. او از 16 سالگی به شعر میپردازد و سپس به داستان و رماننویسی روی میآورد. در دیدگاه اکو شاعر خوب شاعری است که در 18 سالگی شعرهایش را میسوزاند و شاعر بد شاعری است که تا پایان عمرش به شعر گفتن ادامه میدهد! در همین راستا در کتاب «اعترافات رماننویس جوان» پیرامون تفاوت دو جهان شعر و داستان نیز نوشته شده است. در بخشی از این کتاب چنین میخوانیم:
در شعر، ترجمه کلمات دشوار است، چون در شعر آوای کلمات اهمیت دارد و همچنین چندمعنایی تعمدی و انتخاب کلمات است که محتوا را معین میکند. در داستانسرایی، قضیه عکس است؛ دنیای ساخته مؤلف و وقایعی که در آن رخ میدهد، آهنگ، سبک و حتی انتخاب کلمات را دیکته میکند. داستانسرایی تابعی از این قاعده لاتین است: «به موضوع بچسب؛ کلمه دنبالش میآید.» درحالیکه در شعر قاعده را باید عکس کنیم: «به کلمه بچسب؛ موضوع دنبالش میآید.»
اومبرتو اکو در کتاب «اعترافات رماننویس جوان» در مورد نویسندگی خلاق نیز نوشته است و توضیح میدهد که در زبان فرانسه میان دو واژه ecrivan و ecrivant تمایز وجود دارد؛ یعنی تمایز میان کسی مانند رماننویس یا شاعر که متون خلاقه را پدید میآورد و کسی مثل کارمند یا پلیس که نوشتههای او گزارشی برای ثبت امور واقعی است. او در ادامه بیان میکند که این تمایز بهسادگی برحسب کارکرد اجتماعی متن صورت نمیگیرد و بهعنوانمثال نوشتههای گالیله که اهمیت فلسفی و علمی دارند در دبیرستانهای ایتالیا بهعنوان نمونههای فاخر نوشتههای خلاق تدریس میشوند. اگرچه میان نوشته خلاقه و نوشته علمی تفاوت وجود دارد، اما در نظر اکو سادهانگارانه است که کسی را که صرفاً در مورد امور خلاف واقع صحبت میکند، نویسنده خلاق بدانیم.
اومبرتو اکو که در فلسفه و نشانهشناسی نیز استاد است، پیش از رماننویسی معتقد بود که شاعران، نویسندگان و هنرمندان، زندانیان دروغهای خود و تقلیدگران تقلید هستند، اما پس از انتشار اولین رمانش تغییر عقیده میدهد و در مصاحبهها بیان میکند که گاهی رماننویس توان گفتن مسائلی را دارد که فیلسوف قادر به ارائه آن نیست.
پرسش این است که اولین رمان اومبرتو اکو چگونه نوشته شده است؟ در سال 1978 یکی از دوستان اکو در یک انتشارات کوچک تصمیم میگیرد که از افراد غیررماننویس (کسانی مانند فلاسفه، روانشناسان، جامعهشناسان و غیره) بخواهد که یک رمان بنویسند و این پیشنهاد را به اکو هم میدهد. اکو در ابتدا تمایلی به نوشتن خلاقه نشان نمیدهد، اما بعد به سراغ دستنوشتههایش میرود که نام چند راهب روی آن ذکر شده بود و به دلیل علاقه و ذهنیتهای پیشینش در مورد رمان جنایی، صومعه و قرونوسطی، رمان «نام گل سرخ» شکل میگیرد. پس از انتشار رمان درخشان «نام گل سرخ» و توجههای فراوان به این اثر، اومبرتو اکو در پاسخ به چگونگی نوشتن این رمان از واژه «الهام» استفاده نمیکند و معتقد است که لفظ «الهام» حقهبازی هنری برای جلب ستایش است و بر اساس یک ضربالمثل قدیمی تنها 10 درصد نبوغ، الهام است و باقی تلاش بیوقفه و مداومت است.
در پایان باید گفت که کتاب «اعترافات رماننویس جوان» تنها یک کتاب 200 صفحهای نیست، بلکه چندین جلد کتاب آموزشی ادبی و خلاصه سالها تجربه و اندوختههای ارزشمند اومبرتو اکو در ادبیات و زیروبم آن است. این کتاب میتواند دریچههای تازهای را پیش روی اهالی ادبیات بهویژه نوآموزان شعر و داستان باز کند.