بر اساس گزارشی که در روزنامه نیویورکتایمز منتشرشده، آمریکا ادعا میکند که حاضر به امضای توافق موقت با ایران است. در صورت صحت این مطلب آیا چنین توافقی قابلاتکا است؟
هر توافقی که در جریان مذاکره و گفتوگو به آن برسند به نفع طرفین است. دولت ما امروز بودجه کافی ندارد. ذخیره ارزی کشور اجازه نمیدهد که ارز 4200 تومانی را ادامه یابد. ما با کمبود ذخایر ارزی روبرو هستیم. از طرفی برداشتن ارز ترجیحی نوسانات زیادی در اقتصاد داخلی ایجاد خواهد کرد و کشور را با تورم بالاتر و گرانیهای بیشتر روبرو خواهد کرد که تبعات آن میتواند منجر به شکل گرفتن اعتراضات اجتماعی شود. ازاینرو دولت باید به فکر راه دیگری باشد و آن راهحل، باز شدن درها به روی دنیا است. ایران باید به افزایش تولید فکر کند، زیرا تا زمانی که چرخه تولید کشور به حالت طبیعی برنگردد وضعیت اقتصادی قابل اصلاح نیست. گردش چرخ تولید هم جز با سرمایهگذاری میسر نمیشود. سرمایهگذاری هم به فضای امن اقتصادی نیاز دارد. امنیت اقتصادی میتواند دعوتکننده سرمایهگذاریهای جدید باشد. چرا امروز شاهد فرار سرمایهها از ایران هستیم؟ چون احساس امنیت برای فعال اقتصادی وجود ندارد.
اکنون رسیدن به توافق با رفتار طرفین قبل از حضور در مذاکرات همخوانی ندارد. آمریکا شرط میکند که ایران غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و ایران شروط چندگانه دیگری دارد، آیا میتوان شرط گذاشتن برای مذاکره را عدم علاقه برای رسیدن به توافق دانست؟
امروز افرادی در کشور متصدی امور دیپلماتیک شدهاند که در سالهای گذشته از مذاکره با عنوان خیانت به کشور یاد میکردند؛ اما امروز مسئولیت پذیرفتهاند و متوجه هستند که اظهارنظری بیقاعده داشتهاند. ایران چارهای جز حرکت به سمت توافق با دنیا ندارد. دلیل تأخیر ایران برای ورود به مذاکرات و عدم کاهش دادن سطح انتظارات، موضعگیریهای قبلی همین طیف بود که موجب شد مقامات وزارت خارجه و مسئولان دیپلماتیک کشور ما در فضای نظرات حسین شریعتمداری و کیهان گیر کنند و نمیتوانستند از این خطوط قرمز خارج شوند. متأسفانه با وجود ضرورت احیای برجام برای کشور هنوز هم بهطور روزانه شاهد انواع اظهارنظرهای تند و غیر دیپلماتیک از هر شخصیت بیربط و با ربطی هستیم که با منطق بینالمللی سازگاری ندارد. این شرط که آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند در کلاس روابط بینالمللی مفهومی ندارد و حتی در صورت محقق شدن هم هیچ امتیازی برای ایران ایجاد نمیکند.
اگر موانع توافق را جستجو کنیم رد پای اسرائیل پیدا میشود. رژیم صهیونیستی از توافق ایران و غرب سودی نمیبرد و فعالیتهایش در جهت ایجاد تقابل است؛ نقش اسرائیل در مذاکرات پیش رو چیست؟
امروز ایران با مشکلات اقتصادی و مشکلات اجتماعی روبرو است. اسرائیل بیکار ننشسته و جبههگیریهای منطقهای یکی بعد از دیگری علیه ایران شکل گرفتند و حلقههای امنیتی پیرامون ایران روزبهروز تنگتر میشود. کشور در حاشیه خلیجفارس، عراق و در افغانستان و منطقه قفقاز مشکلاتی دارد و باید بپذیریم که در صورت عدم احیای برجام و نرسیدن به توافق جامع با غرب روزبهروز بر مشکلاتمان افزوده خواهد شد. برجام راهحلی قابلدوام است؛ علت چیست که جوانان ما خانه وزندگی و هویت و پدر و مادر خود را میگذراند و میروند. علتها باید بررسی شود. این مهاجرتها معلول است، علت باید بررسی شود. امروز مقامات ما نه با فضای بینالملل آشنا هستند و نه با منطق اجتماعی ارتباط میگیرند. بسیاری از مشکلات ما در حوزه اجتماعی با وضعیت اقتصادی کشور رابطه مستقیم دارد و وضعیت اقتصادی از سیاستهای کلان تأثیر میپذیرد. علت اینجاست و دولت باید در سیاست کلان کشور تجدیدنظر کند. اگر نتوانیم در هشتم آذر به نتیجهای برسیم و مذاکرات با موفقیت به پایان نرسد این ناکامی وضعیت اقتصادی کشور را به نقطهای بحرانی میرساند. رسیدن به نتیجه در مذاکره جز با کاهش سطح انتظارات میسر نمیشود. متأسفانه هرروز شاهد اظهارنظرهای عجیبوغریب مقامات هستیم. این وضعیت جهان را در ارتباط با ما دچار سردرگم کرده و نشان میدهد که ما استراتژی مطلوبی در مورد رابطه با دنیا نداریم. باز هم تأکید میکنم تا مسئله برجام حل نشود امکان گشایش در مورد اقتصاد کشور وجود ندارد.
در صورت عدم حصول توافق با غرب، تکلیف دولت سیزدهم با اقتصاد بیمار ایران چه خواهد بود؟
رئیس دولت سیزدهم باید به این سؤال جواب دهد. یک رئیسجمهور در دنیا پیدا نمیکنید که هفتهای یکبار به استان یا ایالتی برود! اگر سازمان اداری کارآمد و مرتبی داشته باشید هیچ ضرورتی ندارد که رئیسجمهور هر هفته به این سفرها برود. اگر ساختار اقتصادی کشور به شکل درست و منظم کار کند این سفرها هیچ لزومی نخواهد داشت. اینکه آقای رئیسی هر هفته به نقطهای از کشور میرود و وقت و هزینه صرف میکند و این سفرها نیز تنها بازدیدی بینتیجه و بیثمر است. این برنامهها که فایدهای ندارد. صاحبان صنایع و کارخانهداران بیشتر دلشان به حال کارشان میسوزد و آنها بیش از هرکسی میخواهند کارشان راه بیفتد. امروز گزارشی منتشر شد که میگفت ما سه کارخانه ریسندگی پلاستیک داریم که دو واحد کار نمیکند و تنها یک واحد و آن هم بهصورت 50 درصدی کار میکند! رفتن رئیسجمهور به منطقه و بازدید وی از این واحدها چه تأثیری دارد؟ رئیسجمهور که خودش نمیتواند آستین بالا بزند و آنجا کاری بکند! اگر کشور روابط بینالمللی مطلوبی داشته باشد و از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی باشد هیچ نیازی به این وجود ندارد که هر هفته بلند شود و برای بازدید برود. حضور سیاستمدار بین مردم هیچ ضرورتی ندارد مگر اینکه از نگاه پوپولیستی به مسئله بنگریم. یک روز گفته میشد سیاست خارجی ما در میدان مولوی تنظیم میشود. اینها اصطلاحاتی پوپولیستی است که هیچ نتیجهای به بار نمیآورد.