گروه اجتماعی: سال گذشته مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرد ۹۳۰ هزار نفر از دانش آموزان از تحصیل بازماندهاند. امسال آماری که وزارت آموزش و پرورش منتشر کرده از عدم ثبت نام ۷۹۰ هزار دانش آموزش برای سال تحصیلی جاری خبر داده است. کارشناسان می گویند آسیب اجتماعی ترک تحصیل رابطه مستقیم با اقتصاد دارد. در این ارتباط حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به زندگی زیر خط فقر 30 درصد ایرانیان گفت: «وضعیت تحصیل ناراحت کننده است. آسیب بازماندگی از تحصیل ناشی از اجرای سیاست های اقتصادی غلط است.» در ادامه گزیده نظرات وی را به نقل از خبرآنلاین می خوانید.
تاثیر سیاست بازار آزاد بر آموزش
حامیان اقتصاد آزاد و بازاری تحت نام دفاع از بازار اقداماتی را در عرصه اقتصاد انجام دادند که نتیجه آن مانع تحصیل اقشار فرودست شده است. وضعیت فعلی در بخش آموزش نشانه شکست سیاست های بازار آزاد است. سیاستهایی که در کشور ما اجرا شد حتی از سیاستهای کشورهای سرمایهداری اروپایی هم دست راستیتر بود، بهنحوی که امروز در این کشورها ما با این حجم از بازماندگان از تحصیل و آموزش بدون کیفیت مواجه نیستیم.
پول سازی از آموزش
بخشی از پیامد فقر و نابرابری در ایران در زمینه آموزش همگانی، محصول رویکرد اقتصادی خاص است که منجر به دست بالا پیدا کردن نهادهای قدرتمند و انحصار طلب شده است. پولیسازی از آموزش چنان آموزش را دگرگون کرده که هر ساله آموزش و پرورش ابتدا یک اطلاعیه تکراری و بی حاصل میدهد که در آن اخذ پول از دانشآموزان را ممنوع میکند ولی مدتی بعد هم میگویند بودجه نداریم و مجبور به این کار هستیم و مجوز آن را هم میدهند. پولی سازی یعنی کسانی که پول ندارند حق استفاده هم ندارند. پولی سازی یعنی فقرا درس نخوانند و این متاسفانه در آموزش و پرورش ما نهادینه شده است. این در حالی است که نقش آموزش همگانی برای فرودستان تا بتوانند خود را از فقر رها کنند، مهم است. آموزش همگانی بهترین فرصت برای ارتقای تواناییهای افراد محروم است تا بتوانند به مشارکت عمومی برای تولید محصول اجتماعی دست یابند. بدون آموزش همگانی نمیتوان از عدالت اجتماعی سخن گفت. پس اگر این امکان را سلب کنند، بخش مهمی از بازماندگان تحصیل که قربانی نظام اجتماعی- اقتصادی حاکم هستند به بیراهههایی کشیده میشوند. بخشی از بازماندگان تحصیل احتمال دارد که درگیر اقدامات تبهکارانه شوند ولی آنها این فرصت را نداشتند که تبدیل به یک فرد متخصص شوند. نباید قربانیان سیاست های نادرست سرزنش شوند بلکه مسئولان و مسببان قربانی شدن آنها باید مواخذه شوند.
تغییر سیاست گذاری
در یک جامعه، بخش بزرگی از منابع یا باید صرف آموزش و رفاه همگانی شود یا باید صرف مهار ناراضیان شود. کسی که اموزش درست نبیند، آسیب میبیند و ناراضی میشود. اینطور نیست که بودجه آموزش جامعه را اختصاص ندهند و صرف اقداماتی دیگر کنند و فکر کنند مساله خاتمه یافته است. بودجهای که امروز برای نیازهای اساسی مردم تامین شود فردا برای پلیس، زندان و زندانبان بیشتر خرج میشود. چنین جامعهای به تبعیض و نابرابری آلوده خواهد شد. باید بستر حاکم به نحوی تغییر کند که عدالت اجتماعی و برابری به ارزش های اصلی آن تبدیل شوند و سیاستگذاریها تغییر کنند. بخش خصوصی امکان حضور در اقتصاد را ندارد. نظام مالیاتی دچار ناکارآمدی شده و بودجه نهادهای اجتماعی چون آموزش را نمیتوانند تامین کنند.